نظر 📚الناز محمدی📚 برای کتاب صوتی غروب

غروب
هکتور هیو مونرو، وفا کشاورزی
۱۹۹ رای
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۰۶/۲۷
🍁 موضوع کتاب برام خیلی جالب بود! نویسنده رو نمی‌شناختم. پس کنجکاو شدم تا بابت ایشون گوگل کنم و بیشتر بشناسمشون و دنیا و فکرشونو درک کنم. برام خیلی جالب بود دوستان؛ توی میانمار به دنیا اومده و توی دو سالگی برای زندکی در انگلستان به عمه هاش سپرده میشه! خیلی اونها اذیت‌اش میکردند و کودکی سختی رو داشته. وقتی بزرگ میشه به خاطر افسر بودن پدرش، اون هم پلیس میانمار میشه، ولی بعدها اخراج میشه، و بعد از اون به روزنامه نگاری رو میاره. توی همه ژانرهای طنز، سیاسی، طنز تلخ، کودکان، و تاریخی کار کرده. اون مدتی رو به دلیل خبرنگاری توی بالکان، روسیه و پاریس کار کرده و بعدها توی پاریس ساکن شده. و اون نهایتا در جنگ جهانی اون متاسفانه کشته شد.
حالا همه‌ی اینها رو گفتم که بگم مونرو چقدر دنیا شناس و آدم شناس بوده. چقدر دغدغه‌ای اجتماعی داشته که یه همچین داستان کوتاه و ملموسی رو مینویسه!!! داشتان توی یه پارک زمان غروب انفاق می‌افته. زمانی که آدم دلش میگیره، و یا خسته از کار روزانه ست و اگر تنها زندگی میکنه، غروب‌ها یاد تنها بودنش می‌افته!
حالا بین این همه حس، یه نفر بیاد و از تو پول و کمک بخواد، و تو توی دو‌راهی بمونی که آیا راست میگه یا نه! داستان اینقدر ملموس بود که یکی از دوستان توی تاکسی عیننا تجربه کرده. من واقعا داستان رو دوست داشتم. ممنون دوست عزیزم کتابراه☘️
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟