کامو است دیگر. چه بگویم؟
عمیق و ظریف و شیرین سخن.
هم روانشناس است و هم جامعه شناس. هم نویسنده است و هم سیاست دان.
فرو میرود در درون ادمیزاد و بیرون میریزد هر انچه را که با چنگ و دندان سعی در پنهان کردنش داریم. فاش میکند هر انچه را که میخواستیم دیگران نفهمند و ندانند درباره مان. درباره پستیها و حقارت هایمان. درباره خودخواهیها و خودشیفتگی هایمان.
زیر نقاب هایمان پنهان میشویم و ادای شوالیههای قهرمانهای ادبیات را در میاوریم. ولی تقصیر از ما نیست. ما حقیرانی ناگزیریم. ناگزیر و ناگریز.
حتی به خود مسلط نیستیم از اسارت ژن و ناخوداگاه. از حصار به هم تنیده عرف و جامعه. ما محکوم به زندگی هستیم. چیزی که حتی نمیدانیم خود طلب کرده ایم یا همچون طوقی او به گردنمان آویخت؟
همین است که او زیستن را تاب نمیاورد. آن که عمیق ببینید نمیتواند بماند. معلوم است که نمیتواند. اینجا با این حجم از پوچی و خستگی و رنج.
به قول خودش: آب خیلی سرد است، ولی خیالمان آسوده باشد، حالا خیلی دیر است. همیشه خیلی دیر خواهد بود، خوشبختانه!!!
پرویز شهدی هم بهترینش را برای این کتاب گذاشته و نیز راوی! هیچ جز اویی چنین «ژان باتیست» نمیتوانست باشد.
عمیق و ظریف و شیرین سخن.
هم روانشناس است و هم جامعه شناس. هم نویسنده است و هم سیاست دان.
فرو میرود در درون ادمیزاد و بیرون میریزد هر انچه را که با چنگ و دندان سعی در پنهان کردنش داریم. فاش میکند هر انچه را که میخواستیم دیگران نفهمند و ندانند درباره مان. درباره پستیها و حقارت هایمان. درباره خودخواهیها و خودشیفتگی هایمان.
زیر نقاب هایمان پنهان میشویم و ادای شوالیههای قهرمانهای ادبیات را در میاوریم. ولی تقصیر از ما نیست. ما حقیرانی ناگزیریم. ناگزیر و ناگریز.
حتی به خود مسلط نیستیم از اسارت ژن و ناخوداگاه. از حصار به هم تنیده عرف و جامعه. ما محکوم به زندگی هستیم. چیزی که حتی نمیدانیم خود طلب کرده ایم یا همچون طوقی او به گردنمان آویخت؟
همین است که او زیستن را تاب نمیاورد. آن که عمیق ببینید نمیتواند بماند. معلوم است که نمیتواند. اینجا با این حجم از پوچی و خستگی و رنج.
به قول خودش: آب خیلی سرد است، ولی خیالمان آسوده باشد، حالا خیلی دیر است. همیشه خیلی دیر خواهد بود، خوشبختانه!!!
پرویز شهدی هم بهترینش را برای این کتاب گذاشته و نیز راوی! هیچ جز اویی چنین «ژان باتیست» نمیتوانست باشد.