نظر 📚الناز محمدی📚 برای کتاب صوتی کوچکترین چیزها را می‌دیدم

کوچکترین چیزها را می‌دیدم
ریموند کارور، شادی شریفیان
۲۶۶ رای
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۰۶/۲۳
🍁 ریموند کارور یه نویسنده امریکایی هستش که اولین بار من از اون اثری خوندم. اسم سبک‌اش هم برام جالب بود؛ واقعگرایانه‌ی کثیف!
چون واقعیت همیشه میتونه تلخ و کثیف باشه.! داستان درمورد یه زن میانسال به نام نانسی هستش که همسری به نام کلیف داره که ظاهرا خیلی توی زندگی زن نقش مهمی نداره.
زن توانایی اینو داشته که کوچکترین چیزها رو ببینه، از ماه بزرگ بگیر تا گیره‌های لباس!
زن نگران چفت در بود، بی خوابی به سرش زده بود. پس بعد از دود کردن دو سیگار و چایی، رفت که چفت در را ببندد! که سام دوست و همسایه شان را میبینند!
سام و کلیف دو دوست بودن که بعد از مشروب خوری یک شب دعوایشان می‌شود و میان خانه هایشان نرده می‌کشند.
کلیف مردی بود که حتی قبل از خواب از بسته شدن جفت در مطمئن نبود! اما سام به نظر دقیق می‌اومد که برعکس کلیف به همه چی دقت می‌کرد! حتی به کرم‌ها و حلزون‌های باغچه اش!
وقتی نانسی درمورد سرنشینان تصور کرده‌ی هواپیما گفت یه جورایی استعاره از هوشیاری خودش و سام و همین طور بی خیالی کلیف بود. نانسی توی هواپیمای بالای سرش، بعضی‌ها را در حال مطالعه و بعضی‌ها را به زمین چشم دوخته تصور کرد!
سام میل داشت با کلیف آشتی کند. و با نانسی و کلیف مجدد در ارتباط باشد. برای این کار حتی توجیح کرد که مشروب خوردن را کنار گذاشته.
و در نهایت نانسی به تخت بازگشت، و به یاد سام، جانورهای باغچه، پودر حشره کش و چفت نکردن در و غیره افتاد، اما فقط دوست داشت که بخوابد ‌و به چیزهایی که توانایی فهمیدن آن‌ها را دارد فکر نکند! از داستان لذت بردم. ممنون دوست عزیزم کتابراه☘️
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟