یکی از عالیترین کتابهایی که در حوزه وقایع نگاری خوندم اعترافاته؛ اثر ژان ژاک روسو. اگه بخوایم دنیای فلسفه رو از وقایع نگاری فارق کنیم، به لحاظ اجتماعی کتاب آقای صدر هم نمونه راضی کننده و درخوری بود.
از عنوان شروع میکنم: حس میکنم یه جور میل به پُز دادن تو انتخابش وجود داره یا هر عامل غیر ذاتیای که به هر حال مانع خلاقیت نویسنده در مورد انتخاب یه عنوان زیبا شده. کلی اسم دلپذیر میشه براش گذاشت که...!
قدری شیفتگی به امریکا تو ذوق میزد! این شیفتگی بعضی جاها به حدی بود که میشد حس کرد مرحوم صدر از واقعیت ظرفیتهای علم پزشکی دور شده و از همینجا هم متاسفانه آسیب میبینه. حرف دکتر امیدوار رضایی رو یه متخصص دیگه هم تایید کرد که: راهبرد درمانی ایشون تو امریکا محتاطانه بوده و باید از روشهای تهاجمی تری استفاده میشد. این ضعف نه در نگاه و نه در قلم غزاله دیده نمیشه. اونجا که به خطای بیمارستان پرزرق و برق معترض میشه و میبینیم که عین قصهها یه پزشک پاکستانی عملکرد مناسب درمانی رو به کار میگیره که افسوس خیلی دیر این اتفاق میافته. برای خودمم جالب بود که وزن ادبی و قوای روایی غزاله از پدر بیشتر بود. کاش تمام کتاب رو دختر مینوشت! در مجموع میشه گفت که برای خوندن این کتاب نباید تردید کرد؛ هم در کلیت اثر و هم در برخی جزئیات چیزای زیادی برای تجربه کردن میشه سراغ گرفت!
برای مثال یه جا صدر میگه که تومور و سرطان میتونه تو رو از همه چیزایی که بینهایت ازشون لذت میبردی متنفر کنه بجز مهر به عزیزانت. همه خوبیها و خوشیها ازت گرفته میشه مگر لذت دوست داشتن عزیزان! (نقل به مضمون بود).
خوانش کیانیان و معتمد آریا هم که عالی. مخصوصا معتمد آریا. آقای کیانیان دو سه مورد کم اهمیت خوانش نادرست داشتن که مهم نیست
از عنوان شروع میکنم: حس میکنم یه جور میل به پُز دادن تو انتخابش وجود داره یا هر عامل غیر ذاتیای که به هر حال مانع خلاقیت نویسنده در مورد انتخاب یه عنوان زیبا شده. کلی اسم دلپذیر میشه براش گذاشت که...!
قدری شیفتگی به امریکا تو ذوق میزد! این شیفتگی بعضی جاها به حدی بود که میشد حس کرد مرحوم صدر از واقعیت ظرفیتهای علم پزشکی دور شده و از همینجا هم متاسفانه آسیب میبینه. حرف دکتر امیدوار رضایی رو یه متخصص دیگه هم تایید کرد که: راهبرد درمانی ایشون تو امریکا محتاطانه بوده و باید از روشهای تهاجمی تری استفاده میشد. این ضعف نه در نگاه و نه در قلم غزاله دیده نمیشه. اونجا که به خطای بیمارستان پرزرق و برق معترض میشه و میبینیم که عین قصهها یه پزشک پاکستانی عملکرد مناسب درمانی رو به کار میگیره که افسوس خیلی دیر این اتفاق میافته. برای خودمم جالب بود که وزن ادبی و قوای روایی غزاله از پدر بیشتر بود. کاش تمام کتاب رو دختر مینوشت! در مجموع میشه گفت که برای خوندن این کتاب نباید تردید کرد؛ هم در کلیت اثر و هم در برخی جزئیات چیزای زیادی برای تجربه کردن میشه سراغ گرفت!
برای مثال یه جا صدر میگه که تومور و سرطان میتونه تو رو از همه چیزایی که بینهایت ازشون لذت میبردی متنفر کنه بجز مهر به عزیزانت. همه خوبیها و خوشیها ازت گرفته میشه مگر لذت دوست داشتن عزیزان! (نقل به مضمون بود).
خوانش کیانیان و معتمد آریا هم که عالی. مخصوصا معتمد آریا. آقای کیانیان دو سه مورد کم اهمیت خوانش نادرست داشتن که مهم نیست