کتاب داستانه زن و شوهری است که هردو بخاطر روزمرگیهای زندگی به قتلهای سریالی پناه بردهاند.... اینجوری که مرد داستان به خانمها نزدیک میشود و سپس با همسرش زنها را به قتل میرسانند و اتفاقاتی که بین این زوج پیش مییاد....
من کتاب دوست داشتم... از اون کتابها بود که کلی آدرنالین تو بدنم ترشح کرد البته پایان داستان از وسط هاش قابل حدس بود ولی این از کشش داستان کم نمیکرد. همچنین به نظرم کتاب جدا از ژانر وحشت زمینههای روانشناسی هم داشت از نوع کودکی این دونفر تا اتفاقاتی که اکنون میافته
ادامه صحبت هام شاید شامل اسپویل باشه: مرد داستان در خانوادهای منفعل و سرد بزرگ شده و کل کودکیاش در جست و جو محبت و جلب نظر افرادی است که دوست دارد و پس از رفع نشدن این نیاز در خانواده، پدر و مادر خود را رها و سپس ازدواجی که همچنان در تکاپو جلب نظر همسری را دارد که گویی کنترل کل خانواده در دست او است. زنی که رگههای ضد اجتماعی و سادیسم دارد و هیچ گونه احساس هم دردی در او شکل نگرفته ولی در نقش قربانی مسیر خود را طی میکند
دو شخصیت خطرناک کنار هم باعث به وجود آمدن قتلهایی وحشتناک شده و در نتیجه کتابی به اسم همسر دوست داشتنی من
من کتاب دوست داشتم... از اون کتابها بود که کلی آدرنالین تو بدنم ترشح کرد البته پایان داستان از وسط هاش قابل حدس بود ولی این از کشش داستان کم نمیکرد. همچنین به نظرم کتاب جدا از ژانر وحشت زمینههای روانشناسی هم داشت از نوع کودکی این دونفر تا اتفاقاتی که اکنون میافته
ادامه صحبت هام شاید شامل اسپویل باشه: مرد داستان در خانوادهای منفعل و سرد بزرگ شده و کل کودکیاش در جست و جو محبت و جلب نظر افرادی است که دوست دارد و پس از رفع نشدن این نیاز در خانواده، پدر و مادر خود را رها و سپس ازدواجی که همچنان در تکاپو جلب نظر همسری را دارد که گویی کنترل کل خانواده در دست او است. زنی که رگههای ضد اجتماعی و سادیسم دارد و هیچ گونه احساس هم دردی در او شکل نگرفته ولی در نقش قربانی مسیر خود را طی میکند
دو شخصیت خطرناک کنار هم باعث به وجود آمدن قتلهایی وحشتناک شده و در نتیجه کتابی به اسم همسر دوست داشتنی من