بدون اسپویل
احتمالا اکثر خوانندههای این کتاب، بیمار خاموش رو از همین نویسنده خوندن و دلیل آشناییشون با این کتاب هم همین بوده. اما بنده بیمار خاموش رو هنوز مطالعه نکردم و اومدم سراغ دوشیزگانِ الکس مایکلیدیس. و قطعا قضاوتم از این رمان در شرایطی که بیمار خاموش رو خونده بودم متفاوت تر بود بدلیل مقایسهای که ناخودآگاه صورت میگرفت.
قصه سه بخش داره، بخش اول با کودکی و جوانی ماریانا و روحیهاش آشنا میشیم تاحدودی.
بخش دوم ماجرا آغاز میشه و قصه کلید میخوره (که این خودش میتونه یه نقد باشه چرا که اگر واقعا قلم نویسنده در بخش اول قوی و گیرا نبود، صبر خواننده سر میومد)، و بخش سوم اوج داستان هست اونجا که دیگه نمیتونی سرتو بخارونی. و البته 20 صفحه آخر بخش سوم یعنی پایان بندی داستان که احتمال 90 درصد همزمان با کاراکتر اصلی (ماریانا) همونقد شوکه میشی. (البته با پایان بندیش مشکل داشتم)
خود قصه راجع به زنی میانسال (37 ساله) و رنجور بخاطر از دست دادن همسرش سباستین هست که تراپیست گروهیه و با تماسی از طرف خواهرزادش زویی از کمبریج ماجرا شروع میشه (بخش دوم کتاب) و..... حال و هوای کتاب حول الهه و افسانههای یونانی میچرخه و اگر طرفدار نمایشنامهها و اساطیر یونانی هستید و اطلاعاتتون خوبه واقعا کتاب براتون دل پذیر تر میشه و اگر نیستید مثل من باز هم پی نوشتها عالی هستن و سوالی نمیمونه براتون (در واقع چیدمان داستان و حتی بخش جنایی داستان تشبیهات زیاد و ارتباطات زیادی با الهههای یونان برقرار میکنه). یادمه وقتی کتابو شروع کردم چند هفته بعدش که حوصلم سر رفته بود اومدم سراغش و خب اواخر بخش اول که ماریانا به گروه روان درمانیش میپردازه تازه برام قصه رنگ و بو گرفت. این کتاب از اونجا که عمق روانشناختی زیادی
Nazanin
۱۴۰۳/۰۵/۰۱
میشه بهم بگی چه شخصیتهایی از رمان بیمار خاموش توی این رمان هم هستن...؟
احتمالا اکثر خوانندههای این کتاب، بیمار خاموش رو از همین نویسنده خوندن و دلیل آشناییشون با این کتاب هم همین بوده. اما بنده بیمار خاموش رو هنوز مطالعه نکردم و اومدم سراغ دوشیزگانِ الکس مایکلیدیس. و قطعا قضاوتم از این رمان در شرایطی که بیمار خاموش رو خونده بودم متفاوت تر بود بدلیل مقایسهای که ناخودآگاه صورت میگرفت.
قصه سه بخش داره، بخش اول با کودکی و جوانی ماریانا و روحیهاش آشنا میشیم تاحدودی.
بخش دوم ماجرا آغاز میشه و قصه کلید میخوره (که این خودش میتونه یه نقد باشه چرا که اگر واقعا قلم نویسنده در بخش اول قوی و گیرا نبود، صبر خواننده سر میومد)، و بخش سوم اوج داستان هست اونجا که دیگه نمیتونی سرتو بخارونی. و البته 20 صفحه آخر بخش سوم یعنی پایان بندی داستان که احتمال 90 درصد همزمان با کاراکتر اصلی (ماریانا) همونقد شوکه میشی. (البته با پایان بندیش مشکل داشتم)
خود قصه راجع به زنی میانسال (37 ساله) و رنجور بخاطر از دست دادن همسرش سباستین هست که تراپیست گروهیه و با تماسی از طرف خواهرزادش زویی از کمبریج ماجرا شروع میشه (بخش دوم کتاب) و..... حال و هوای کتاب حول الهه و افسانههای یونانی میچرخه و اگر طرفدار نمایشنامهها و اساطیر یونانی هستید و اطلاعاتتون خوبه واقعا کتاب براتون دل پذیر تر میشه و اگر نیستید مثل من باز هم پی نوشتها عالی هستن و سوالی نمیمونه براتون (در واقع چیدمان داستان و حتی بخش جنایی داستان تشبیهات زیاد و ارتباطات زیادی با الهههای یونان برقرار میکنه). یادمه وقتی کتابو شروع کردم چند هفته بعدش که حوصلم سر رفته بود اومدم سراغش و خب اواخر بخش اول که ماریانا به گروه روان درمانیش میپردازه تازه برام قصه رنگ و بو گرفت. این کتاب از اونجا که عمق روانشناختی زیادی