قبلا کتاب "انسان در جستجوی معنا" که "ویکتور فرانکل" اونو در وصف خاطرات خودش از جنگ جهانی دوم نوشته رو خونده بودم.
اون کتاب خیلی قوی تر بود. هنگام خوندن این کتاب، به ناگاه دست به مقایسه میزدم.
چیزی که ویکتور فرانکل از اردوگاههای کار اجباری، از جمله اردوگاه آشویتس توصیف میکنه، خیلی خیلی وحشتناک تر و بی رحمانه تر به نظر میرسه.
البته شاید بشه گفت لالی آدم خوش شانسی بوده و به دلیل جذابیتهایی که داشته تونسته افسران اس اس و خیلیهای دیگه رو تحت تاثیر قرار بده.
من توصیهام به خوانندهها اینه که اگه هیچ کدوم از این دو کتاب رو نخوندن و تردیدی بین انتخاب این دو کتاب دارن، حتما کتاب "انسان در جستجوی معنا" رو مطالعه کنن و بعد اگه فرصتی داشتن این کتاب رو بخونن.
اون کتاب خیلی قوی تر بود. هنگام خوندن این کتاب، به ناگاه دست به مقایسه میزدم.
چیزی که ویکتور فرانکل از اردوگاههای کار اجباری، از جمله اردوگاه آشویتس توصیف میکنه، خیلی خیلی وحشتناک تر و بی رحمانه تر به نظر میرسه.
البته شاید بشه گفت لالی آدم خوش شانسی بوده و به دلیل جذابیتهایی که داشته تونسته افسران اس اس و خیلیهای دیگه رو تحت تاثیر قرار بده.
من توصیهام به خوانندهها اینه که اگه هیچ کدوم از این دو کتاب رو نخوندن و تردیدی بین انتخاب این دو کتاب دارن، حتما کتاب "انسان در جستجوی معنا" رو مطالعه کنن و بعد اگه فرصتی داشتن این کتاب رو بخونن.