ساختار بسیار جالبی داره و نسبت به کتابهایی که تاکنون خوندم که همگی پس از نابودی جهان رو به تصویر میکشیدن، اما این کتاب بازهی خاصی از زمان رو بیان میکنه که انگار قبل از رستگاری و نابودی دنیاست. اسامی و القاب خاص مانند باگاسور و... جالب به نظرم اومد و این نشون دهندهی ذهن خلاق نویسنده هستش که چند زبان و اشاره و نقاشیها و موجودات عجیبی رو خلق کرده...
و این کتاب آقای فرد نسبت به کتاب جوینده شون غلط املایی بسیارکمی رو داشت.
در کل کتاب فوق العادهای هستش و لذت بردم.
(خطر اسپویل) در بعضی از اپیزودها حقیقتی برملا میشد، نقصی در اون وجود داشت که خواننده کاملا متوجه اون اتفاق نمیتونست بشه. مثل پدر دگار و آگیرا که من متوجه نشدم دقیقا چه کاره هستش و چرا روز آخر وحشی شده و حتی به فرزندانش میخواست آسیب برسونه..؟!
چرا خاطرات خفر به اسم دیگری دیده شد؟!
چرا خفر در محفل پدر دگار بود؟!
شاید اون استخوان متعلق به خفر نبوده؟!
امیدوارم در فصل بعدی مشخص شده باشه...
و این کتاب آقای فرد نسبت به کتاب جوینده شون غلط املایی بسیارکمی رو داشت.
در کل کتاب فوق العادهای هستش و لذت بردم.
(خطر اسپویل) در بعضی از اپیزودها حقیقتی برملا میشد، نقصی در اون وجود داشت که خواننده کاملا متوجه اون اتفاق نمیتونست بشه. مثل پدر دگار و آگیرا که من متوجه نشدم دقیقا چه کاره هستش و چرا روز آخر وحشی شده و حتی به فرزندانش میخواست آسیب برسونه..؟!
چرا خاطرات خفر به اسم دیگری دیده شد؟!
چرا خفر در محفل پدر دگار بود؟!
شاید اون استخوان متعلق به خفر نبوده؟!
امیدوارم در فصل بعدی مشخص شده باشه...