در این کتاب دو نکته قابل بیان است: یکی در رابطه با پلورالیسم دینی و دیگری دربارهی خرقه.
نکتهی اول: پلورالیسم دینی
برخی از کلمات یوگاناندا اشاره به برابری ادیان مختلف داشت؛ او آن جا که ویژگیهای زندگی لاهیری ماهاسایا را برمیشمرد به این مطلب اشاره کرد که استادش پیروان ادیان مختلف را یکسان مینگریست و تمامی آنها را به کریا یوگا مشرف میساخت.
برای استاد یا شاگرد تفاوتی نداشت که شاگردان آنها هندو یا مسیحی یا بودا یا مسلمان باشند. آنها معتقد بودند که باید تعصبات دینی را از میان برداشت و همه را به یک آیین یعنی طریقت کریا یوگا دعوت کرد. انسان فقط به خدا تعلق دارد و خدا خودش را در تمام آیینها و ادیان نشان داده است و کریا یوگا میتواند انسانِ اسیرِ جسم را از تعلقات رهانیده راهگشای او تا سیمای جوهر جاودان باشد.
نکتهی دوم: خرقه
از بعضی کلمات یوگاناندا معلوم شد که به دست استادش جامهی خرقه پوشیده است. او در صومعهی سرامپور توسط استاد یوکتشوار لباس ابریشم سفید رنگی دریافت کرد و ملزم شد آن را به عنوان خرقهی ترک دنیا دور تنش بپیچد. یوکتشوار حتی رفتن شاگردش به غرب را پیشبینی کرد و از او خواست تا خرقهی ابریشمی را به عنوان نماد با خود به غرب ببرد.
لباس خرقه در مورد برخی صوفیان مسلمان هم مطرح است، اساساً گویا خرقهپوشی یکی از ویژگیهای صوفیان است. مستحسنات صوفیه در عرفان اسلامی از جمله خرقهپوشی رسوم و اعمالی بوده است که صوفیان آنها را پسندیده و برای سالکان مقرر داشتهاند. این امور اجتهاد صوفیان است و به عنوان مرامنامه آنان تلقی میشد.
نکتهی اول: پلورالیسم دینی
برخی از کلمات یوگاناندا اشاره به برابری ادیان مختلف داشت؛ او آن جا که ویژگیهای زندگی لاهیری ماهاسایا را برمیشمرد به این مطلب اشاره کرد که استادش پیروان ادیان مختلف را یکسان مینگریست و تمامی آنها را به کریا یوگا مشرف میساخت.
برای استاد یا شاگرد تفاوتی نداشت که شاگردان آنها هندو یا مسیحی یا بودا یا مسلمان باشند. آنها معتقد بودند که باید تعصبات دینی را از میان برداشت و همه را به یک آیین یعنی طریقت کریا یوگا دعوت کرد. انسان فقط به خدا تعلق دارد و خدا خودش را در تمام آیینها و ادیان نشان داده است و کریا یوگا میتواند انسانِ اسیرِ جسم را از تعلقات رهانیده راهگشای او تا سیمای جوهر جاودان باشد.
نکتهی دوم: خرقه
از بعضی کلمات یوگاناندا معلوم شد که به دست استادش جامهی خرقه پوشیده است. او در صومعهی سرامپور توسط استاد یوکتشوار لباس ابریشم سفید رنگی دریافت کرد و ملزم شد آن را به عنوان خرقهی ترک دنیا دور تنش بپیچد. یوکتشوار حتی رفتن شاگردش به غرب را پیشبینی کرد و از او خواست تا خرقهی ابریشمی را به عنوان نماد با خود به غرب ببرد.
لباس خرقه در مورد برخی صوفیان مسلمان هم مطرح است، اساساً گویا خرقهپوشی یکی از ویژگیهای صوفیان است. مستحسنات صوفیه در عرفان اسلامی از جمله خرقهپوشی رسوم و اعمالی بوده است که صوفیان آنها را پسندیده و برای سالکان مقرر داشتهاند. این امور اجتهاد صوفیان است و به عنوان مرامنامه آنان تلقی میشد.