🍁 تورگنیف سه عاشقه معروف داره؛ ‘عشق اول، آسیا و آبهای بهاری’. بعد از کتاب ‘عشق اول’ این دومین کتابی بود که از اون خوندم! زیبا، گزیده گو، و دل نشین اما در عین حال دارای پایانی تلخ و پر از حسرت! اون توی این کتاب اینقدر دقیق و ظریف به صحنه پردازی پرداخته که، نه تنها خسته کننده نیست، بلکه یه گیرایی خاصی برای خواننده داره! این که در اصل کتاب، حاصل عشق عموی اون به بانویی ایرانی (آنا) بود همبرای من جالب بود. عشقی که ایوان به تصویر کشیده بود، عشقی عمیق وجانگداز بود. عشقی که از همون اول منو میترسوند که با این همه عدم آهستگی و پیوستگی، امکان داره به وصال منجر نشه! به نظر من، عشقی که ایوان توی این کتاب برای ما تعریف کرده، نه یه حس درونی ا، نه هدیه خداوند، و نه نعمتی که با اون زندگی رو بهتر ببینی! بلکه عشق توی این کتاب آزمایش احساس و عاطفهی انسانی هستش! خیلی دل آدم میسوزه که میبینه ‘سرگئی نیکلاییج’ فقط به دلیل تامل و دودل بودنش برای بله گفتن به آسیا، توی اون قرار آخرش، تا آخر عمرش از این عشق محروم میشه و دیگه هیچ وقت چنین عشقی نصیبش نمیشه! واقعا جملهی زیبایی بودکه میگفت؛
“فردا خوشبخت خواهم شد! غافل از اینکه، خوشبختی فردا نمیشناسد، دیروز هم نمیشناسد! خوشبختی نه برای گذشته حافظهای دارد، و نه امیدی برای فردا! برای خوشبختی جز امروز وجود ندارد، آن هم نه امروز. فقط لحظه حال!!! ” و از گوینده هم تشکر کنم که واقعا صداگذاری مختلف اشخاص زیبا بود و آدم رو خسته نمیکرد. خیام میگه:
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن. ممنون دوست عزیزم کتابراه…☘️
“فردا خوشبخت خواهم شد! غافل از اینکه، خوشبختی فردا نمیشناسد، دیروز هم نمیشناسد! خوشبختی نه برای گذشته حافظهای دارد، و نه امیدی برای فردا! برای خوشبختی جز امروز وجود ندارد، آن هم نه امروز. فقط لحظه حال!!! ” و از گوینده هم تشکر کنم که واقعا صداگذاری مختلف اشخاص زیبا بود و آدم رو خسته نمیکرد. خیام میگه:
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن. ممنون دوست عزیزم کتابراه…☘️