🍁 کتابی بود تأمل برانگیز… اولین کتابی بود که از این نویسنده ایرانی- ارمنی میخوندم. کتاب پر بود از معانی که بعد از ۳ بار کوش دادن اینها نظرم و جلب کرد:
- سوار بودن بدون توقف مرد: زندگی بود که ما خواسته یا ناخواسته اون رو زیست میکنیم.
- حیوان عجیب که معلوم نبود چه بود: اتفاقات آینده که برای ما همیشه ناشناخته ست.
- جنگ و همرزمان و تکاوران: دست و پنجه نرم کردن با مشکلات.
- ندانستن مسیر و مقصد: زندگی همیشه مجهوله و ما نمیدونیم اون توی بقچه ش چی برامون داره!
- سبز بودن بدن سبز و لزج: شاید اشاره به جلبک و پستیها و پلیدیهای این زندگی باشه!
- خوردن میوههای جنگلی توسط فرد: هوسها و نیازها در طول زندگی.
- عادت نکردن سوار در روزهای نخست به حیوان و سواری: کنار آمدن با نحوی زندگی کردن و عادت به آنها.
- غذای حاجت: رهایی از فشار نیرومند درونی و هوسهای انسانی
- التیام از روزهای جنگ: بهتر شدن اوضاع زندگی بعد از گذراندن مشکلاتی توی گذشته.
- در آغوش کشیدن جانور و احساسات جنسی بعد از مدتی تنفر و چندش از آن: هوس.
- سر شدن و بی احساس شدن به این سفر: حس خستگی و نا امیدی به زندگی.
- درست کردن سایبان در جنگل در برابر خورشید سوزان: راهکارهایی برای دفاع از خودمون در برابر مشکلات در مسیر زندگی.
- حس ارامش آن سوار با رسیدن شب: جاها و زمانهایی که از مشکلات میشه دور شد و اروم شد.
- حس گرما از بدن جانور در زمستان: هوش و تفکر ما و ابزار و نعمتهایی که ما توی اطرافمون زمان بروز مشکلات داریم.
- بارش باران و شسته شدن سوار و جانور، اگرچه به تمیزی اهمیت نمیداد: شانسهایی که توی زندکی سر راه آدم قرار میگیره.
و در نهایت، به دست آوردن اعتماد به نفس، سرخوشی و وجد، و رسیدن به بی حسی مطلق!!! ☘️
زهرا طاهری
۱۴۰۲/۰۱/۰۱
چقدر زیباا شما استعداد نویسندگی دارید و پر از احساس. موفق باشین
- سوار بودن بدون توقف مرد: زندگی بود که ما خواسته یا ناخواسته اون رو زیست میکنیم.
- حیوان عجیب که معلوم نبود چه بود: اتفاقات آینده که برای ما همیشه ناشناخته ست.
- جنگ و همرزمان و تکاوران: دست و پنجه نرم کردن با مشکلات.
- ندانستن مسیر و مقصد: زندگی همیشه مجهوله و ما نمیدونیم اون توی بقچه ش چی برامون داره!
- سبز بودن بدن سبز و لزج: شاید اشاره به جلبک و پستیها و پلیدیهای این زندگی باشه!
- خوردن میوههای جنگلی توسط فرد: هوسها و نیازها در طول زندگی.
- عادت نکردن سوار در روزهای نخست به حیوان و سواری: کنار آمدن با نحوی زندگی کردن و عادت به آنها.
- غذای حاجت: رهایی از فشار نیرومند درونی و هوسهای انسانی
- التیام از روزهای جنگ: بهتر شدن اوضاع زندگی بعد از گذراندن مشکلاتی توی گذشته.
- در آغوش کشیدن جانور و احساسات جنسی بعد از مدتی تنفر و چندش از آن: هوس.
- سر شدن و بی احساس شدن به این سفر: حس خستگی و نا امیدی به زندگی.
- درست کردن سایبان در جنگل در برابر خورشید سوزان: راهکارهایی برای دفاع از خودمون در برابر مشکلات در مسیر زندگی.
- حس ارامش آن سوار با رسیدن شب: جاها و زمانهایی که از مشکلات میشه دور شد و اروم شد.
- حس گرما از بدن جانور در زمستان: هوش و تفکر ما و ابزار و نعمتهایی که ما توی اطرافمون زمان بروز مشکلات داریم.
- بارش باران و شسته شدن سوار و جانور، اگرچه به تمیزی اهمیت نمیداد: شانسهایی که توی زندکی سر راه آدم قرار میگیره.
و در نهایت، به دست آوردن اعتماد به نفس، سرخوشی و وجد، و رسیدن به بی حسی مطلق!!! ☘️