اینجا هم میگم:
اگر بخوام بگم سه تا کتاب شدیداً جذبم کردن و هیچوقت از یادم نمیرن، قطعاً از اسمهای «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»، «دختری از بروکلین» و «اگر حقیقت این باشد» استفاده میکنم.
با وجود سنگینی تخیل، ارتباط حوادث و شخصیتها خیلی خیلی شسته و رفته از آب در اومده بود.
فقط سوختن کلبه برای من علامت سوال موند و حس کردم از ترجمه جا مونده.
خانم آزادی
۱۴۰۱/۰۶/۰۷
اونجا که کلر با چراغ زد تو سر اون مردی که دزدیده بودتشون. چراغ نفتی بود و فکر کنم اون باعث اتیش سوزی شد
اگر بخوام بگم سه تا کتاب شدیداً جذبم کردن و هیچوقت از یادم نمیرن، قطعاً از اسمهای «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد»، «دختری از بروکلین» و «اگر حقیقت این باشد» استفاده میکنم.
با وجود سنگینی تخیل، ارتباط حوادث و شخصیتها خیلی خیلی شسته و رفته از آب در اومده بود.
فقط سوختن کلبه برای من علامت سوال موند و حس کردم از ترجمه جا مونده.