لئوتولستوی طرفدار جامعه فقرا، زندانیان و سربازان فراری بود و همیشه در مقابل سیاستهای دولت که بر علیه این افراد بود قرار میگرفت.
او بمدت سه روز در سرشماری مسکو شرکت کرد و تونست از نزدیک با فقرا و نوع زندگیشون آشنا بشه.
او وقتی کتاب رستاخیز رو مینوشت برای درک بهتر شرایط از زندان بازدید میکرد و با نگهبانها و زندانیان صحبت میکرد همین عامل سبب درک بهتر او از شرایط شده و باعث شده نوشتهی واقع گرایانه تری داشته باشه،
بنظر من برای جذاب تر کردن کتاب و اینکه در اون دوران، بیشتر رمانهای عاشقانه مورد توجه قرار میگ رفتند، تولستوی یک داستان عاشقانه را در دل یک داستان سیاسی_اجتماعی و اعتراضی جای داده.
تولستوی عقیده داشته ک پول سبب فساد و ابتذال میشه.
این کتاب دو شخصیت اصلی داره. یکی ماسلوا، دختر جوانی و فقیری ک جامعه شرایط سختی رو براش بوجود آورده و دیمیتری پسر جوان و ثروتمندی ک تجربیات گذشتهی او جلوهی جدیدی از زندگی رو براش نمایان کرده.
بطور کلی تولستوی تمام عقاید و باورهاش رو در دل شخصیت دیمیتری جای داده و در واقع دیمیتری روح متصلی با روح او دارد.
او بمدت سه روز در سرشماری مسکو شرکت کرد و تونست از نزدیک با فقرا و نوع زندگیشون آشنا بشه.
او وقتی کتاب رستاخیز رو مینوشت برای درک بهتر شرایط از زندان بازدید میکرد و با نگهبانها و زندانیان صحبت میکرد همین عامل سبب درک بهتر او از شرایط شده و باعث شده نوشتهی واقع گرایانه تری داشته باشه،
بنظر من برای جذاب تر کردن کتاب و اینکه در اون دوران، بیشتر رمانهای عاشقانه مورد توجه قرار میگ رفتند، تولستوی یک داستان عاشقانه را در دل یک داستان سیاسی_اجتماعی و اعتراضی جای داده.
تولستوی عقیده داشته ک پول سبب فساد و ابتذال میشه.
این کتاب دو شخصیت اصلی داره. یکی ماسلوا، دختر جوانی و فقیری ک جامعه شرایط سختی رو براش بوجود آورده و دیمیتری پسر جوان و ثروتمندی ک تجربیات گذشتهی او جلوهی جدیدی از زندگی رو براش نمایان کرده.
بطور کلی تولستوی تمام عقاید و باورهاش رو در دل شخصیت دیمیتری جای داده و در واقع دیمیتری روح متصلی با روح او دارد.