《ما چگونه ما شدیم》 را از برخی جهات شاید بتوان با کتاب 《دیباچهای در نظریه انحطاط ایران》 نوشته سید جواد طباطبایی مقایسه نمود. با این تفاوت که صادق زیبا کلام کتاب خود را در اوج سادگی و خوش فهمی نگاشته در حالی که سیدجواد طباطبایی کتاب خود را با زبانی پیچیده، فلسفی و قلمی پسزننده و سخت فراهم کرده. شاید به خاطر آنکه زیبا کلام عموم مردم را مخاطب خود میداند و طباطبایی مخاطب خود را جامعه دانشگاهی و طبقه خاص. بر این اساس در حالی که اصلا 《دیباچهای بر انحطاط ایران》 را به فردی پیشنهاد نمیکنم، معتقدم 《هر کسی باید》 ما چگونه ما شدیم را بخواند. اگرچه به نظر نقد وی به 《غرب گرایی سید حسن تقی زاده》 و 《ملیگرایی میرزا آقاخان کرمانی》منصفانه نیست. و شاید نگاه زیبا کلام نسبت به این دو نفر به غرضورزانه باشد.
با این وجود معتقدم...
《ما چگونه ما شدیم》 ارائه کننده تحلیلهای عمیق و مبسوطی از شرایط تحول جوامع شرقی است که نظیر آن را میتوان در کتابهای ارزشمند امیر حسین خنجی نیز مشاهده کرد [بدیهیی است در اینجا خیلی نامحسوس در حال معرفی کتابهای امیرحسین خنجی هستم و آنها را پیشنهاد میدهم که بخوانید!]. حجوم ترکان، شرایط جغرافیایی و کمبود باراش باران، تلقی پادشاه به عنوان نماینده خداوند از ایران باستان تا کنون، خلاء فئودالیسم اروپایی در جوامع شرقی، ترکیب شدن قدرت مذهبی با حاکمیت سیاسی و بسیاری دیگر از موارد نشان دهنده درک خوب زیبا کلام از سیر متفاوت تحول شرق و غرب میباشد
با این وجود معتقدم...
《ما چگونه ما شدیم》 ارائه کننده تحلیلهای عمیق و مبسوطی از شرایط تحول جوامع شرقی است که نظیر آن را میتوان در کتابهای ارزشمند امیر حسین خنجی نیز مشاهده کرد [بدیهیی است در اینجا خیلی نامحسوس در حال معرفی کتابهای امیرحسین خنجی هستم و آنها را پیشنهاد میدهم که بخوانید!]. حجوم ترکان، شرایط جغرافیایی و کمبود باراش باران، تلقی پادشاه به عنوان نماینده خداوند از ایران باستان تا کنون، خلاء فئودالیسم اروپایی در جوامع شرقی، ترکیب شدن قدرت مذهبی با حاکمیت سیاسی و بسیاری دیگر از موارد نشان دهنده درک خوب زیبا کلام از سیر متفاوت تحول شرق و غرب میباشد