مثل کارهای دیگر تولستوی یک نوع سادهسازی مفاهیم بسیار پیچیده اجتماعی و فلسفی در قامت زندگیست. قدرتش در تطبیق را و بازسازی شخصیتها را در مقایسه پزشک و قاضی نشان میدهد و روند نزج گرفتن بیماری و خلق مفهوم بیمار را به تصویر میکشد.
تولستوی به زیبایی و جامعهشناسانه اثر اطرافیان را بر بیماری تبیین میکند. تغییر شکل باور و کنش بیمار را از خلال درد نشان میدهد. اما نقطه اوج انجاست که پای مرگ به میان میآید. مفهومی که باعث تثبیت و ماندگاری بیماری میشود. سوژه در این رمان کوتاه درگیر درد و بیماری و مرگ است.
تعریفش از گذشته و حال را در نسبت با مرگ نشان میدهد. ترس، ناباوری و بیعدالتی مرگ را برمیشمرد و در نهایت مرگ مرگ را میبیند. جایی که از دیدش مرگی درکار نیست و ترسی. جایی در انتهای داستان.
ظاهر کتاب ساده و عامیانه است. درست مثل یک زندگی عادی. اما ظرایفش آن را خواندنی کرده است.
تولستوی به زیبایی و جامعهشناسانه اثر اطرافیان را بر بیماری تبیین میکند. تغییر شکل باور و کنش بیمار را از خلال درد نشان میدهد. اما نقطه اوج انجاست که پای مرگ به میان میآید. مفهومی که باعث تثبیت و ماندگاری بیماری میشود. سوژه در این رمان کوتاه درگیر درد و بیماری و مرگ است.
تعریفش از گذشته و حال را در نسبت با مرگ نشان میدهد. ترس، ناباوری و بیعدالتی مرگ را برمیشمرد و در نهایت مرگ مرگ را میبیند. جایی که از دیدش مرگی درکار نیست و ترسی. جایی در انتهای داستان.
ظاهر کتاب ساده و عامیانه است. درست مثل یک زندگی عادی. اما ظرایفش آن را خواندنی کرده است.