دیوانهوار، بعد روانشناسی، به ویژه روانپریشی کتاب را خیلی دوست داشتم، معمای جالبی بود، یک حقه ساده، پیچیده وعمیق، من همیشه داستان ادمهای روانپریش را دوست داشتهام، ولی هرگز ادمی که به جنون برسد را در هیچ داستانی ملاقات نکرده بودم، این دیوانگیست، حس دلسوزی و تاسف، و شاید حسی که نمیدانم چیست، یک داستان عاشقانه و یک رواندرمانگر و تعدای روانپریش، به عبارتی یک رواندرمانگر با ادمهایی که همه روانپریشاند و شاید... شاید همه روانپریشاند، داستان تاثیر کودکی، داستان چیزها و احساساتی که به تازگی حقیقتشان را در کتاب خواندم، میخواهم از فلسفه و الهههای یونان بیشتر بدانم، شاید لازم باشد کمی بیشتر حول احساساتم وحقیقتشان بیندیشم، گذشته از این که من این کتاب را یک کتاب جنایی میدانم، به نظرم بیشتر یک داستان حول روان انسان است، از جنسی دوستداشتنی و جذاب، دلهرهاور نبود، داستان سرشار از سادگی و خلاقیت است، همان خلاقیت و ظریفکاری که یک هنرمند را به اوج موفقیت میرساند و اثر هنری بیبدیلی میسازد، و در اخر از کتابراه تشکر میکنم.
یادم رفت بگم؛ حالات انسانی و افکار و احساسات و این چیزا رو خیلی عالی توصیف کرده.
یادم رفت بگم؛ حالات انسانی و افکار و احساسات و این چیزا رو خیلی عالی توصیف کرده.