نظر Hadiseh R برای کتاب کتابخانه نیمه شب

کتابخانه نیمه شب
Hadiseh R
۱۴۰۱/۰۵/۰۹
184
خیلی دوست داشتم این کتابو درسته که حالت داستانی داره ولی خیلی آموزنده و در عین حال علمی بود یه جورایی انگار خوده نویسنده تجربهاش کرده بود و در قالب شخصیت اصلی داستان، داستان رو روی برگه آورده بود یه چیزی که از این کتاب خیلی خوب فهمیدم اینه که آدم هرجوری که داره زندگی میکنه خوب یا بد میتونه هر زمان که اراده کنه بهترین نسخه و شادترینش باشه حسرتهای زندگی هرچقدر زیاد یا کم باشن این ماییم که باید بلند شیم و زندگیمونو از اول بنویسیم. تا زمانی که زندهای فرصت از سر نویسی داستانت رو داری هرجوری که بخوای میتونی بنویسیش و اون حسرتها کم کم از بین میرن. من از این کتاب یه تجربه دیگه هم کسب کردم اونم اینه که گاهی چیزی که ما اسمشو میذاریم حسرت اصلا حسرت نیست مثل وقتی که نورا فهمید آرزوهایی که داشته و نتونسته بهشون برسه درواقع آرزوهای خودش از صمیم قلبش نبوده درواقع آرزوهای بقیه بودن یعنی گاهی چیزی که ما تلاش میکنیم داشته باشیم آرزوی ما نیستن خواسته بقیه ان این واسه من مثل یه تلنگر بود انگار که سرت محکم بخوره به یه جایی و تو، توو شوک ضربهای که خوردی میمونی نمیفهمی چی شده نمیفهمی تا الان داشتی چیکار میکردی چرا به ذهن خودت نرسیده بود و... در کل خیلی خیلی این کتاب رو دوست داشتم تجربههای خوبی باهاش کسب کردم گاهی دیدن یه فیلم یا خوندن یه کتاب به اندازهای تجربه بهت میده که زندگی واقعی بهت میده مثل خوندن این کتاب مثل نورا توو کتابخونه نیمه شب. هرچیزی که باعث بشه تو آرامش داشته باشی و خوشحال باشی به نظرم جادوییه و باید برای داشتنش تلاش کرد و کم نیاورد. ممنون
هیچ پاسخی ثبت نشده است.