این کتاب یک داستان عاشقانه است ونحوه مواجه شدن الینور وماریان دشوود باشیوه برخورد بد مردهای مورد علاقه شان است. ماریان شخصی است که فقط عاشق است واز منطق وعقل خیلی دور است، والینور یک شخص منطقی وعاقل است که عشق و علاقهاش تحت تاثیر زیاد عقل و منطق بیش از حد زیاد است وهردو خواهر به شدت تحت تاثیر این ویژگی شان هستندوانقدر بر این نقطه قوتشان تاکید دارند که تبدیل به نقطه ضعفشان میشود. این کتاب با غرور وتعصب کمترین اختلاف وتفاوت رادارند. درهردو
کتاب باخانوادهای مواجه هستیم که چند دختر دم بخت دارندو فردی ریاکار که به دنبال ثروت است را مشاهده میکنید همچنین فردی را درهردو کتاب میبینید که
می خواهد کشیش بشود وچند شباهت دیگر که چون
نمی خواهم نقد طولانی تر بشود بیان نمیکنم. نظر من درمورد کتاب این است که با داستان عاشقانهای درجه سوم مواجه هستم که بعد از مطالعه غرور وتعصب اشتباه کردم این کتاب راتهیه کردم وشنیدم.
کتاب باخانوادهای مواجه هستیم که چند دختر دم بخت دارندو فردی ریاکار که به دنبال ثروت است را مشاهده میکنید همچنین فردی را درهردو کتاب میبینید که
می خواهد کشیش بشود وچند شباهت دیگر که چون
نمی خواهم نقد طولانی تر بشود بیان نمیکنم. نظر من درمورد کتاب این است که با داستان عاشقانهای درجه سوم مواجه هستم که بعد از مطالعه غرور وتعصب اشتباه کردم این کتاب راتهیه کردم وشنیدم.