نظر سمیرا ابراهیم پور برای کتاب صوتی سوار

سوار
روبرت صافاریان، همایون ظفرپور
۴۵۵ رای
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۱/۰۴/۱۱
داستان مردی که سوار بر جانوری شده که نمیدونه اسبه یا پلنگ یا چی؟ اول از جانور چندشش میشده اما به مرور زمان بهش عادت میکنه. جانور مدام با سرعت در حال حرکته و از جنگل‌ها و صحراها میگذره از فصل‌ها و روزها و شبها عبور میکنه. بنظر من جانور و مرد سوار بر اون نشان دهنده عمر و زندگی ما هستن و گذرعمر رو نشون میدن. اینکه مرد در ابتدا از جانور چندشش میشده اما با گذر زمان بهش عادت میکنه نشان دهنده خصلت انسان هاست که به شرایط و محیط عادت میکنن. اینکه در ابتدا مرد مدام میترسیده که از جانور بیوفته ولی به مرور زمان و با کسب اعتمادبنفس دیگه هراسی از افتادن نداشته نشان دهنده نقش اعتماد بنفس تو زندگیمون و مسیرخرکت در جهت اهدافمون هست. اینکه مرد در ابتدا مدام به خانواده و همرزمانش فکر میکرده اما با گذشت زمان براش محو و کمرنگ میشن و تبدیل میشن به خاطراتی دور و حتی بجایی میرسه که دیگه براش مهم نیستن. همه ما اشخاص و مسائلی رو تو زندگیمون داریم که به مرور همین احساس رو بهشون پیدا میکنیم. اما چرا نویسنده مرد رو سوار بر موجودی چندش اور به تصویر کشیده؟ چرا خانواده و فرزندان و همرزمانش با گذشت زمان براش بی ارزش شدن و فراموششون کرده؟ چرا نرد به زندگی پوچ روی جانور خو گرفته و تلاشی برای تغییر وضعیتش نکرده؟ احساسات منفی کینه و کدورت افکار منفی همون جانور چندشی هستن که مارو از عزیزانمون دور میکنن و بجای اینکه مارو در مسیر رشد و تعالی پیش ببرن به سمت تباهی میکشونن. داستان کوتاه و بسیار پر معنی و مفهومی بود و ذهن رو با چراهای زیادی روبه رو میکرد. اسم کتاب هم برگرفته از وضعیت مرد سوار هست و با محتوای داستان در ارتباطه.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟