درود
۱. سپاس از کتابراه با یک انتخاب جالب دیگه
۲. با نگرشی از یک نویسنده روبرو هستید که باشمشیر روانشناسی غربی و بعضا آمریکایی کل بشریت رو بدون در نظر گرفتن ابعاد فرهنگی و اعتقادات ودیگر عوامل مهم ساختار شخصیتی، دقیقا به دو شقه تقسیم کرده. درون گرایآن و برون گرایان. و هیچ میانگرایی هم وجود نداره
۲. از طرفی معتقده که درونگراها نباید به نظرات برونگراها اهمیت بدن و باید کار خودشونو بکنن، احتیاجی به زندگی با اونها و بودن در جمعشون نیست، باید بهشون آموزش بدیم که چطور با ما کنار بیان و......
از طرفی با راهکارهایی واقعا مضحک، یاد میده که چطور خودتونو در جمع برونگراها جا بدید و همرنگشون بشید، مثلا هر وقت تحمل شما سر اومد برید به دستشویی میزبان برای تمدد اعصاب؟! آدم حسابی این شکنجه برای چیه، یعنی راه دیگهای نیست؟
۳. منهم مثل بعضی دوستان، کم کم به تله همذات پنداری افتادم، ولی خدا وکیلی متوجه شدم اگه با این گروه بازی پیش برم، نه اینوریها منو میپذیرن و نه همه علائم اونوریها رو دارم. تا بحال هم از کسی نشنیدم بگن محل تولدم زمین نبوده. در حال حاضر بلاتکلیف هستم تا شاید محققان کشورم بر مبنای ریشه فرهنگی و انسانی مبتنی بر اصالت و ریشه ایرانی، نظریههای شناختی ارائه کنن که امثال من در جهت رشد فردی الگوی متعارف داشته باشه.
۳. شاید نویسنده اذعان کرده که با اهل فن مشاوره داشته و از نظر اساتید روانشناسی هم بهره برده، اما بیشتر بحثهای عنوان شده تجربی است و قفسی که ساخته از مصالح تفکرات خودش بوده، و اعمال او کنشهای اطرافیان را رقم زده.
۴. کتابی است که ارزش یکبار خواندن را دارد، حداقل میتواند خواننده را وادار به تفکر و نظر سنجی در مورد خودش کند هر چند نخواهد در دسته خاصی قرار گیرد.
۱. سپاس از کتابراه با یک انتخاب جالب دیگه
۲. با نگرشی از یک نویسنده روبرو هستید که باشمشیر روانشناسی غربی و بعضا آمریکایی کل بشریت رو بدون در نظر گرفتن ابعاد فرهنگی و اعتقادات ودیگر عوامل مهم ساختار شخصیتی، دقیقا به دو شقه تقسیم کرده. درون گرایآن و برون گرایان. و هیچ میانگرایی هم وجود نداره
۲. از طرفی معتقده که درونگراها نباید به نظرات برونگراها اهمیت بدن و باید کار خودشونو بکنن، احتیاجی به زندگی با اونها و بودن در جمعشون نیست، باید بهشون آموزش بدیم که چطور با ما کنار بیان و......
از طرفی با راهکارهایی واقعا مضحک، یاد میده که چطور خودتونو در جمع برونگراها جا بدید و همرنگشون بشید، مثلا هر وقت تحمل شما سر اومد برید به دستشویی میزبان برای تمدد اعصاب؟! آدم حسابی این شکنجه برای چیه، یعنی راه دیگهای نیست؟
۳. منهم مثل بعضی دوستان، کم کم به تله همذات پنداری افتادم، ولی خدا وکیلی متوجه شدم اگه با این گروه بازی پیش برم، نه اینوریها منو میپذیرن و نه همه علائم اونوریها رو دارم. تا بحال هم از کسی نشنیدم بگن محل تولدم زمین نبوده. در حال حاضر بلاتکلیف هستم تا شاید محققان کشورم بر مبنای ریشه فرهنگی و انسانی مبتنی بر اصالت و ریشه ایرانی، نظریههای شناختی ارائه کنن که امثال من در جهت رشد فردی الگوی متعارف داشته باشه.
۳. شاید نویسنده اذعان کرده که با اهل فن مشاوره داشته و از نظر اساتید روانشناسی هم بهره برده، اما بیشتر بحثهای عنوان شده تجربی است و قفسی که ساخته از مصالح تفکرات خودش بوده، و اعمال او کنشهای اطرافیان را رقم زده.
۴. کتابی است که ارزش یکبار خواندن را دارد، حداقل میتواند خواننده را وادار به تفکر و نظر سنجی در مورد خودش کند هر چند نخواهد در دسته خاصی قرار گیرد.