خب بنظرم این کتاب درد و بدبختی مردم رو نشون میداد و دیدیم که هر کسی یک دردی و با توجه به همون دردش تعریفی هم از خوشبختی داره ولی تعریف ثابتی از خوشبختی نداشتن، در واقع بنظرم انسانها جوری هستند که به هر حال از نظر خودشون چیزی کم دارن و از نظر خودشون هیچ وقت خوشبخت نیستن ولی وقتی اون موقعیت یا چیزی که دارن رو از دست بدن متوجه میشن چقدر خوشبخت بودن ولی هیچ وقت به زمانی نمیرسن که واقعا احساس خوشبختی کنن، مثل همون قضیهی بیماری که تا وقتی سالمیم قدر سلامتیمون رو نمیدونیم ولی وقتی مریض میشیم میفهمیم سلامتی نعمت بزرگیه و وقتی داشتیمش خیلی خوش به حالمون بوده.
از بحث دور نشیم بنظرم کتاب خیلی خوبی بود تا یادآوری کنه بابت همینایی که داریم خوشحال باشیم چون هیچ وقت نمیشه همه چی رو با هم داشت. یا تابستونه که مدرسه و دوستا و اون جور خوش گذرانیها نباشه بجاش سفر و همش استراحته، یا دوران مدرسه است و باید درس و امتحان رو تحمل کنیم بجاش دوستا و اون جور خوشگذرانیها هستن.
واقعا کتاب تغییر دهندهای بود
ممنونم از نویسنده عزیز
از بحث دور نشیم بنظرم کتاب خیلی خوبی بود تا یادآوری کنه بابت همینایی که داریم خوشحال باشیم چون هیچ وقت نمیشه همه چی رو با هم داشت. یا تابستونه که مدرسه و دوستا و اون جور خوش گذرانیها نباشه بجاش سفر و همش استراحته، یا دوران مدرسه است و باید درس و امتحان رو تحمل کنیم بجاش دوستا و اون جور خوشگذرانیها هستن.
واقعا کتاب تغییر دهندهای بود
ممنونم از نویسنده عزیز