داستان به یک سری از کلیشهها و تابوهایی که در جامعه وجود دارد میپردازد. کلیشهها شامل برتر بودن رشته تجربی و رشته ریاضی از رشته انسانی از دید جامعه، اهمیت دادن بیش از حد به ظاهر و زیبایی در ازدواج و... و تابوها شامل بد دانستن آرایش برای دختران و... می باشد. همچنین داستان از توقعات بیجایی که یک سری از والدین فرزندان خود دارند و معتقدند که فرزندانشان در تمام مراحل زندگی باید بی نقص بهترین باشد سخن میگوید. چین توقعاتی از والدین والدینی سمی میسازد که دائما به فرزندان خود سرکوفت زده و آنها را با دیگران مقایسه میکنند. این رفتارها سبب میشود که فرزندان احساس سرخوردگی عدم اعتماد به نفس و عدم عزت نفس داشته باشند. نویسنده به زیبایی در یک داستان کوتاه موفق شده که این مسائل حیاتی و فراگیر را به رشته تحریر درآورد.
خطر اسپویل❌: در انتهای داستان ولی قهرمان داستان ما تابو شکننی کرده و و کاری را که از آن لذت میبرد و به آن علاقه دارد یعنی آرایش کردن و رفتن به خرید را انجام میدهد. نویسنده با این کار خود مخاطب را تا تشویق میکند تا برای خود و دل خود زندگی کنند و آن کاری را که فکر میکند درست است و دوست دارد بی توجه به سرزنش و تحقیر دیگران انجام دهد. داستان میتوانست از لحاظ ادبی کی بهتر نوشته شود اما با این حال باز هم داستان خوبی بود. کتاب صوتی هم به خوبی تنظیم و تدوین شده بود ولی گویندگی آن چنگی به دل نمیزد. حالت صدای گوینده متناسب با فراز و فرود داستان پیش نمیرفت. امیدوارم در داستانهای بعدی گوینده محترم بهتر عمل نمایند.
با تشکر از کتابراه❣️
خطر اسپویل❌: در انتهای داستان ولی قهرمان داستان ما تابو شکننی کرده و و کاری را که از آن لذت میبرد و به آن علاقه دارد یعنی آرایش کردن و رفتن به خرید را انجام میدهد. نویسنده با این کار خود مخاطب را تا تشویق میکند تا برای خود و دل خود زندگی کنند و آن کاری را که فکر میکند درست است و دوست دارد بی توجه به سرزنش و تحقیر دیگران انجام دهد. داستان میتوانست از لحاظ ادبی کی بهتر نوشته شود اما با این حال باز هم داستان خوبی بود. کتاب صوتی هم به خوبی تنظیم و تدوین شده بود ولی گویندگی آن چنگی به دل نمیزد. حالت صدای گوینده متناسب با فراز و فرود داستان پیش نمیرفت. امیدوارم در داستانهای بعدی گوینده محترم بهتر عمل نمایند.
با تشکر از کتابراه❣️