یکی از مهمترین کتابهاییست که تا کنون شنیدهام و بیدرنگ آن را به کسانیکه علاقمند به فهم اجتماع هستند، کسانی که زیر پوست فقر، زندان، سرمایهداری، روابط ناعادلانه، جرم و مجازات را میجویند نوصیه میکنم. و زین پس توصیه خواهم کرد.
از تولستوی جنگ و صلح، آناکارنینا و چندتایی دیگر را شنیده بودم. کتاب صوتی رستاخیز چون هر اثر دیگری متعلق به رماننویسان روس، وادارم کرد به شنیدن و باور دارم این کتاب یک ترم کامل درس جامعهشناسی بود و کاش در کلاسهایمان باهم میخواندیمش.
کتاب تحول روحی فردیست اشرافزاده، ارباب، صاحب زمین که اتفاقا در هیئت منصفه دادگاه هم حضور دارد. فردی که با چند تلنگر یه سراغ حقیقت میرود، حقیقتی که به راحتی با پول میخرند. حقیقتی که به راحتی و با اطلاع و حتی با اشتباه قربانی میشود و دیگران دانسته تنها تماشاگرند
نخلودوف رستاخیز تماشاگر نمیماند. گویی صحنههایی با جزئیات فراوان مانند فیلم را به نظاره نشسته باشی. روابط قدرت در دادگاهها، نوع و نحوه رای دادن و رسیدن به مجازات، شرایطی که باعث ایجاد جرم شده، وضعیت زندان و تمام سختیهای تبعید و... همگی بازگو میشود
اما ماجرا فقط زندان نیست. به سراغ زمینهایش میرود. روابط مالک و زمیندار با دهقان و زارع تشریح میشود، نوع عکسالعمل و میزان اگاهی زارعین را به معرض دید میکشاند و بعد وارد شهر شده و کارگر و صنعت و بهرهکشی را بهگونهای دیگر تصویر میکند.
اما روایت زندگی خودش روایت مردمانی از طبقه اشراف، روابطشان و زندگی بندهوارشان درباره قدرت است آن جا که سخت ایشان را مشمئزکننده مییابد و همنشینی با آدمهای ساده و کارگر را مطلوبتر میپندارد. او حتی در این میانه روابط بوروکراسی را هم تمسخر میکند و نقادانه ارزیابی
mohammad jaafaran
۱۴۰۱/۰۶/۱۶
قوانین کمونیستی در همه جا همینگونه است.. آیا این تصاویر در کشوری که زندکی میکنیم، برایت آشنا نیست؟
از تولستوی جنگ و صلح، آناکارنینا و چندتایی دیگر را شنیده بودم. کتاب صوتی رستاخیز چون هر اثر دیگری متعلق به رماننویسان روس، وادارم کرد به شنیدن و باور دارم این کتاب یک ترم کامل درس جامعهشناسی بود و کاش در کلاسهایمان باهم میخواندیمش.
کتاب تحول روحی فردیست اشرافزاده، ارباب، صاحب زمین که اتفاقا در هیئت منصفه دادگاه هم حضور دارد. فردی که با چند تلنگر یه سراغ حقیقت میرود، حقیقتی که به راحتی با پول میخرند. حقیقتی که به راحتی و با اطلاع و حتی با اشتباه قربانی میشود و دیگران دانسته تنها تماشاگرند
نخلودوف رستاخیز تماشاگر نمیماند. گویی صحنههایی با جزئیات فراوان مانند فیلم را به نظاره نشسته باشی. روابط قدرت در دادگاهها، نوع و نحوه رای دادن و رسیدن به مجازات، شرایطی که باعث ایجاد جرم شده، وضعیت زندان و تمام سختیهای تبعید و... همگی بازگو میشود
اما ماجرا فقط زندان نیست. به سراغ زمینهایش میرود. روابط مالک و زمیندار با دهقان و زارع تشریح میشود، نوع عکسالعمل و میزان اگاهی زارعین را به معرض دید میکشاند و بعد وارد شهر شده و کارگر و صنعت و بهرهکشی را بهگونهای دیگر تصویر میکند.
اما روایت زندگی خودش روایت مردمانی از طبقه اشراف، روابطشان و زندگی بندهوارشان درباره قدرت است آن جا که سخت ایشان را مشمئزکننده مییابد و همنشینی با آدمهای ساده و کارگر را مطلوبتر میپندارد. او حتی در این میانه روابط بوروکراسی را هم تمسخر میکند و نقادانه ارزیابی