گزارههای غلط
مثال اول:
یک دیوار همواره از آجرهای اندک به دژ مستحکم میرسد!
مشابه این گزاره در متن آمده است طبیعتا هر دیواری به دژ مستحکم تعلق ندارد.. مفهوم دژ مشخص است. در اینجا از واژه دژ به صورت اشتباهی استفاده شده است..
مثال دوم:
راوی نابینا میتواند از بوی دود اگزوز رنگ را تشخیص بدهد.
اگر نابینای مادرزاد باشد که اصلا تصوری از رنگ ندارد. اگر نابینای مادرزاد هم نباشد دود اگزوز به رنگ ماشین مربوط نمیشود. در اینجا رابطه علت و معلولی زیر سوال رفته... در یک داستان حتی تخیلی رابطه علت و معلولی باید قابل قبول باشد. این یک اصل داستانی نویسی است.
مثال اول:
یک دیوار همواره از آجرهای اندک به دژ مستحکم میرسد!
مشابه این گزاره در متن آمده است طبیعتا هر دیواری به دژ مستحکم تعلق ندارد.. مفهوم دژ مشخص است. در اینجا از واژه دژ به صورت اشتباهی استفاده شده است..
مثال دوم:
راوی نابینا میتواند از بوی دود اگزوز رنگ را تشخیص بدهد.
اگر نابینای مادرزاد باشد که اصلا تصوری از رنگ ندارد. اگر نابینای مادرزاد هم نباشد دود اگزوز به رنگ ماشین مربوط نمیشود. در اینجا رابطه علت و معلولی زیر سوال رفته... در یک داستان حتی تخیلی رابطه علت و معلولی باید قابل قبول باشد. این یک اصل داستانی نویسی است.