داستان قشنگی بود. اما چند تا ضعف بزرگ داشت.
یکی اینکه مشخص نشد چرا ایدن فقط به حرفهای جیک گوش میداد و بهشون عمل میکرد. دوم اینکه زیاد از حد به حاشیههایی که در روند داستان هیچ تاثیری نداشتند پرداخته شده بود، مثل اینکه نویسنده داره فیلمنامه مینویسه و پرداختن به جزییات آب و هوا، دهکده، جنگل، مغازهها، لباسها و …. کسل کننده بود. سوم اینکه اِما، آخر داستان در حد غیر قابل باوری در مورد اون زن چشم پوشى کرد و در حد سَر و تَهِ قصه رو بستن بود!
ضعف هاى دیگه اى هم داشت که گفتنشون باعث لو رفتن داستان میشه، براى همین ذکر نمیکنم.
یکی اینکه مشخص نشد چرا ایدن فقط به حرفهای جیک گوش میداد و بهشون عمل میکرد. دوم اینکه زیاد از حد به حاشیههایی که در روند داستان هیچ تاثیری نداشتند پرداخته شده بود، مثل اینکه نویسنده داره فیلمنامه مینویسه و پرداختن به جزییات آب و هوا، دهکده، جنگل، مغازهها، لباسها و …. کسل کننده بود. سوم اینکه اِما، آخر داستان در حد غیر قابل باوری در مورد اون زن چشم پوشى کرد و در حد سَر و تَهِ قصه رو بستن بود!
ضعف هاى دیگه اى هم داشت که گفتنشون باعث لو رفتن داستان میشه، براى همین ذکر نمیکنم.