نقاط مثبت:
1- بیان روان و ساده
2- مثالهای جالب
3- استناد به منابع و شواهد مختلف
4- روال منطقی تر نسبت به سایر کتب مشابه که سعی در حذف قند و آرد دارند.
نقاط منفی:
1- غلطهای نگارشی و ویراستاری
2- تبلیغ دائمی ویدئوهای مربوطه از نویسنده
3- نویسنده، در پایان، هیچ راهکار منطقی برای افرادی که به هر دلیل سطح انسولین خونشان بالا مانده و بقول خود نویسنده سلولهایشان دچار مقاومت شدهاند ارائه نمیدهدو این را "عملاً" نوعی حساسیت اکتسابی/ژنتیکی به قند معرفی کرده که حساس شدن اینهمه آدم، منطقی نیست و اگر هم باشد، حذف کامل قند و آرد و حتی محصولات میوهای و همهی قندها را به چشم سم دیدن، میسر نبوده و بنظر درست هم نمیآید.
4- گلوکونئوژنز و چرخههای "طراحی شده" بدن انسان برای "گلوکز" را نادیده گرفته است.
***
این کتاب، تلاش خوبی در این زمینه هست. بخصوص دربارهی عدم ادامه «پروسه "کم غذایی" و "ورزش" درحالیکه وزن کم نمیکنید» و این حقیقت که انرژی در آن صورت دارد از ماهیچه و قلب و مغز شما برداشت میشود (که این درد وحشتناک را تجربه کردهام و حالا معنایش را میفهمم) بسیار تکان دهنده بود. با این حال، راه حل عقلانی و منطقیای توصیه نکرده.
با احترام، به نویسندگانِ این دست کتابها که "قند و آرد و حتی فروکتوز میوه ها" را "عامل مسمومیتِ" سیستمِ متابولیسم بدن میدانند، پیشنهاد میکنم که کاش تحقیقاتشان را در سطح مدیریتی اثبات کنند، تا روی بسته بندیهای نان و شیرینی، علامت "خطر مسمومیت" (مثل سیگار) درج شود!! نه اینکه باز هم مخاطبان را درگیر انتخاب و تنظیم و حذف و قلع و قمع مواد غذاییای کنند که سایر مردم از آنها بهره مند هستند و همچنان افرادِ دارای اضافه وزن را در تنظیمِ خوراکشان بی تعادل و بی اراده میخوانند!
1- بیان روان و ساده
2- مثالهای جالب
3- استناد به منابع و شواهد مختلف
4- روال منطقی تر نسبت به سایر کتب مشابه که سعی در حذف قند و آرد دارند.
نقاط منفی:
1- غلطهای نگارشی و ویراستاری
2- تبلیغ دائمی ویدئوهای مربوطه از نویسنده
3- نویسنده، در پایان، هیچ راهکار منطقی برای افرادی که به هر دلیل سطح انسولین خونشان بالا مانده و بقول خود نویسنده سلولهایشان دچار مقاومت شدهاند ارائه نمیدهدو این را "عملاً" نوعی حساسیت اکتسابی/ژنتیکی به قند معرفی کرده که حساس شدن اینهمه آدم، منطقی نیست و اگر هم باشد، حذف کامل قند و آرد و حتی محصولات میوهای و همهی قندها را به چشم سم دیدن، میسر نبوده و بنظر درست هم نمیآید.
4- گلوکونئوژنز و چرخههای "طراحی شده" بدن انسان برای "گلوکز" را نادیده گرفته است.
***
این کتاب، تلاش خوبی در این زمینه هست. بخصوص دربارهی عدم ادامه «پروسه "کم غذایی" و "ورزش" درحالیکه وزن کم نمیکنید» و این حقیقت که انرژی در آن صورت دارد از ماهیچه و قلب و مغز شما برداشت میشود (که این درد وحشتناک را تجربه کردهام و حالا معنایش را میفهمم) بسیار تکان دهنده بود. با این حال، راه حل عقلانی و منطقیای توصیه نکرده.
با احترام، به نویسندگانِ این دست کتابها که "قند و آرد و حتی فروکتوز میوه ها" را "عامل مسمومیتِ" سیستمِ متابولیسم بدن میدانند، پیشنهاد میکنم که کاش تحقیقاتشان را در سطح مدیریتی اثبات کنند، تا روی بسته بندیهای نان و شیرینی، علامت "خطر مسمومیت" (مثل سیگار) درج شود!! نه اینکه باز هم مخاطبان را درگیر انتخاب و تنظیم و حذف و قلع و قمع مواد غذاییای کنند که سایر مردم از آنها بهره مند هستند و همچنان افرادِ دارای اضافه وزن را در تنظیمِ خوراکشان بی تعادل و بی اراده میخوانند!