داستان، داستان قشنگ و مطابق با واقعیت بود. کسانی که با عشایر و ایلیات در ارتباط هستند کاملا مصیبتها و خوشیها را همراه با موسیقی و ترانههای پخش شده لمس میکنند. اینکه زنان و دختران عشایر خیلی مورد ظلم خانواده و اقوام قرار میگیرند شکی درش نیست، نه فقط عشایر بختیاری بلکه همه اقوام … داستان تا نرسیده به طلاق حنا برای من خیلی جذاب و گیرا بود. اما اواخر داستان واقعا شُک شدم به نظرم آقای عطایی آخر داستان رو خیلی با عجله تمام کرد همش از خودم میپرسیدم چرا آخه، چی شد؟!!!
نویسنده برای کشتن حنا به دست پدر زیاد عجله کرد و داستان رو مبهم تمام کرد.
سوال: چرا کسی از حنا نپرسید آیا این آقا همون کسیه که کل داستان براش عذاب کشیدی؟
و چرا این همه عجله! غریبه بدون هماهنگی با خانوادش یه دختر رو میگیرد و میخواد بره خونه!
چرا راجع به خانواده غریبه صحبتی نشد
نویسنده برای کشتن حنا به دست پدر زیاد عجله کرد و داستان رو مبهم تمام کرد.
سوال: چرا کسی از حنا نپرسید آیا این آقا همون کسیه که کل داستان براش عذاب کشیدی؟
و چرا این همه عجله! غریبه بدون هماهنگی با خانوادش یه دختر رو میگیرد و میخواد بره خونه!
چرا راجع به خانواده غریبه صحبتی نشد