بدترین اتفاق تو این کتاب، موزیک پس زمینه است ک بینهایت رو اعصاب است.
بهر ترتیب ک بود کل کتاب رو گوش دادم.
اول باید بگم نمیدونم چرا اینقدر باید تاکید بر تافتهی جدا بافته بودن بچههای شریف میکردید؟!
نخبه همه جا هست، استعدادهای بر باد رفته فقط تو قلب تهرون و تو شریف نیست!
کلا آمال و آرزوههی همهی ما تو این سرزمین ب باد رفته علی الخصوص ما دهه شصتیها! ما ک کل زندگیمونو گذاشتیم بپای احترام و حرف گوش کردن و درس و درس و درس!
الانم بخاطر خانواده هامون پابند شدیم و دنبال خیلی از چیزا ک حق مسلممون بود نرفتیم.
یه چیزی ک خیلی تو ذوق میزد قضیه دوست شدن بهرام با شیدا بود. آخه مگه ملت میرن دانشگاه برای دوستی؟! اونم نخبههایی مثل اینا، این قسمت داستان خیلی چیپ بود!
ولی از لحظهای ک فهمیدم کل داستان میخواد ب قضیه سقوط هواپیمای اوکراینی برسه حالم بدتر شد...
اتفاق تلخی بود و داستان رو تلختر کرد!
...
باید بگم کل داستان رو بخاطر موسیقی بد پس زمینه و جریانات دلتنگی و تنهایی و بعدم مرگ بهرام ب شدت دپرس و افسرده و گریون بودم....
بهر ترتیب ک بود کل کتاب رو گوش دادم.
اول باید بگم نمیدونم چرا اینقدر باید تاکید بر تافتهی جدا بافته بودن بچههای شریف میکردید؟!
نخبه همه جا هست، استعدادهای بر باد رفته فقط تو قلب تهرون و تو شریف نیست!
کلا آمال و آرزوههی همهی ما تو این سرزمین ب باد رفته علی الخصوص ما دهه شصتیها! ما ک کل زندگیمونو گذاشتیم بپای احترام و حرف گوش کردن و درس و درس و درس!
الانم بخاطر خانواده هامون پابند شدیم و دنبال خیلی از چیزا ک حق مسلممون بود نرفتیم.
یه چیزی ک خیلی تو ذوق میزد قضیه دوست شدن بهرام با شیدا بود. آخه مگه ملت میرن دانشگاه برای دوستی؟! اونم نخبههایی مثل اینا، این قسمت داستان خیلی چیپ بود!
ولی از لحظهای ک فهمیدم کل داستان میخواد ب قضیه سقوط هواپیمای اوکراینی برسه حالم بدتر شد...
اتفاق تلخی بود و داستان رو تلختر کرد!
...
باید بگم کل داستان رو بخاطر موسیقی بد پس زمینه و جریانات دلتنگی و تنهایی و بعدم مرگ بهرام ب شدت دپرس و افسرده و گریون بودم....