با سلام و احترام
کتاب "چراغها را من خاموش میکنم" به نظر من یک کتاب متوسط است با اینکه در کل همه کتابها ارزش مطالعه را دارند چون بر عقیده هستم که نویسنده هر کتاب حذفی جدید برای گفتن داشته است برای نگاشتن اثر خودش. داستان زنی است است ارمنی که همراه با خانواده، مادر و خواهرش در آبادان سالهای قبل از انقلاب زندگی میکنند که همسر او کارمند شرکت نفت است.
ولی نکتهای که به نظر قابل بیان شدن است این کتاب بیشتر یک نگاشت روزانه یا همان دفترچه خاطرات است نه یک رمان البته به نظر من و از لایههای پیچیدهای برخوردار نیست و جایی برای فکر ندارد و بیشتر غرق در روزمرگی آدمهای آن خواهید شد. گرههای زیادی ندارد و بیشتر شما را سوق میدهد برای رسیدن به انتهای اثر.
ولی برای من داستان خیلی شبیه کتاب از ترس تنهایی اثر امیلی گیفین آمد که در آن آقایی که در شرف ازدواج است عاشق زنی دیگر میشود و در این کتاب زنی متاهل دارای 3 فرزند عاشق یک مرد مطلقه با یک فرزند میشود.
ولی اگر بدنبال خوانیدن یک رمان عاشقانه همسطح زندگی روزمره هستید خواندن و شنیدن آن را به همه توصیه میکنم ولی اگر از رمانها و داستانهای نویسندگانی چون اسماعیل فصیح، غلامحسین ساعدی، احمد محمود و... کاری مطالعه کردید نمیتوانم این مجموعه و کتاب را پیشنهاد دهم ولی اگر به کتابهای نویسندگانی چون م. مودبپور و... لذت بردهاید حتما از شنیدن و خواندن این کتاب هم لذت خواهید برد.
ولی برای من خیلی جالب است که در کتابهای اخیر از داستان و رمان متاسفانه به بحث که به نظر من ارزش مطرح کردن ندارد را به صورت زیاد میتوان دید و آنهم دل باختن زنی متاهل به مردی مجرد یا دل باختن یک مرد متاهل به زنی مجرد و امثال این که مسایل مهم خیلی زیاد است.
کتاب "چراغها را من خاموش میکنم" به نظر من یک کتاب متوسط است با اینکه در کل همه کتابها ارزش مطالعه را دارند چون بر عقیده هستم که نویسنده هر کتاب حذفی جدید برای گفتن داشته است برای نگاشتن اثر خودش. داستان زنی است است ارمنی که همراه با خانواده، مادر و خواهرش در آبادان سالهای قبل از انقلاب زندگی میکنند که همسر او کارمند شرکت نفت است.
ولی نکتهای که به نظر قابل بیان شدن است این کتاب بیشتر یک نگاشت روزانه یا همان دفترچه خاطرات است نه یک رمان البته به نظر من و از لایههای پیچیدهای برخوردار نیست و جایی برای فکر ندارد و بیشتر غرق در روزمرگی آدمهای آن خواهید شد. گرههای زیادی ندارد و بیشتر شما را سوق میدهد برای رسیدن به انتهای اثر.
ولی برای من داستان خیلی شبیه کتاب از ترس تنهایی اثر امیلی گیفین آمد که در آن آقایی که در شرف ازدواج است عاشق زنی دیگر میشود و در این کتاب زنی متاهل دارای 3 فرزند عاشق یک مرد مطلقه با یک فرزند میشود.
ولی اگر بدنبال خوانیدن یک رمان عاشقانه همسطح زندگی روزمره هستید خواندن و شنیدن آن را به همه توصیه میکنم ولی اگر از رمانها و داستانهای نویسندگانی چون اسماعیل فصیح، غلامحسین ساعدی، احمد محمود و... کاری مطالعه کردید نمیتوانم این مجموعه و کتاب را پیشنهاد دهم ولی اگر به کتابهای نویسندگانی چون م. مودبپور و... لذت بردهاید حتما از شنیدن و خواندن این کتاب هم لذت خواهید برد.
ولی برای من خیلی جالب است که در کتابهای اخیر از داستان و رمان متاسفانه به بحث که به نظر من ارزش مطرح کردن ندارد را به صورت زیاد میتوان دید و آنهم دل باختن زنی متاهل به مردی مجرد یا دل باختن یک مرد متاهل به زنی مجرد و امثال این که مسایل مهم خیلی زیاد است.