من بعداز شنیدن کتاب ودرک رشادتها وجانبازیهای شهید میرزامحمدسلگی تحت تاثیر قرار گرفتم. من قبل از شنیدن کتاب نمیدانستم که این شهید بزرگوار چندین بار مجروح شده است ویکبار درنبرد فاو که مسئول نگه داری جادهام القصر به فاو بودند شیمیایی شده و درحین
جمع اوری اطلاعات برای نبرد در استان کردستان هردوپایشان را ازدست میدهند. روای با اجرایی آرام و
آهسته باعث شد که من با کتاب ارتباط برقرار کنم وکتاب را تاآخر گوش کنم اما یک نکته منفی وجود دارد وآن هم لحن راوی هنگام اجرای فراز وفرودهای کتاب تغربا یکنواخت است مانند بخشی از کتاب وقتی برادر کوچکتر از شهادت برادر بزرگتر باخبر میشودکه راوی میتوانست بهتر اجرا کند، در ضمن این بخش دوبارضبط شده وبعد از دفعه دوم چنددقیقه چیزی ضبط نشده است.
جمع اوری اطلاعات برای نبرد در استان کردستان هردوپایشان را ازدست میدهند. روای با اجرایی آرام و
آهسته باعث شد که من با کتاب ارتباط برقرار کنم وکتاب را تاآخر گوش کنم اما یک نکته منفی وجود دارد وآن هم لحن راوی هنگام اجرای فراز وفرودهای کتاب تغربا یکنواخت است مانند بخشی از کتاب وقتی برادر کوچکتر از شهادت برادر بزرگتر باخبر میشودکه راوی میتوانست بهتر اجرا کند، در ضمن این بخش دوبارضبط شده وبعد از دفعه دوم چنددقیقه چیزی ضبط نشده است.