داستان دختری از جنس تنهایی، ساده و شکننده با قلبی مهربان وپاک که در خانوادهای سنتی قد کشیده که رسمشان این است دختر با لباس سفید به خانه بخت میرود و با کفن بیرون میآید. در غیر این صورت دیگرجایگاهی ندارد. مردی ظالم و بی منطق... داستانی است از بی وفاییهای دنیا. داستانی در اوج غم و ذلت...
داستان زیبایی بود و آموزنده و البته غمگین...
arsheh bot
۱۴۰۱/۰۲/۲۴
سلام. ولی چیزی کە شما نوشتید مربوط بە این کتاب نیست. مسئولان کتابراە لطفا دقت بیشتری عنایت بفرمایند.
داستان زیبایی بود و آموزنده و البته غمگین...