ماجرای دختری سی ساله که درست شب تولد سی سالگیش دچار غلیان احساسات میشود و فکر میکند که به هیچ یک از ارزوهایش در زندگی دست نیافته است. یاد کتاب عقده سیندرلا افتادم، نکته عطف داستان این است که باید زن زیرک بودن را آموخت. بهترین جای ماجرا این است که او به نکوهش دختران باربی معاب و بی هویت میپردازد که تنها چیزی که دارند اندام و زیبایی است و از درایت بی بهرهاند. به شخصه برایم عجیب و جالب بود و اصلا انتظارش را نداشتم که در قسمت یاس دختر از سن ۳۰ سالگی، در فرهنگ ایرانی و امریکایی برابر باشد... به نظرم باید با دیدگاه نقاد خوانده بشه. هر خطری لزوما درست نیست. از نظر اخلاقی با توجه به سانسورهای داستانی با عقاید نویسنده که در فرهنگ امریکایی بزرگ شده موافق نیستم فرهنگ ما این مدل برخورد را برخورد بالغ و اصیل نمیداند که کاملا درست است. هرچند ماجرا به نتایج درستی میرسد و سیر داستان خوب
است ولی رفتار شخصیتها بالغانه نیست جز در اخر داستان که شخصیت اصلی تصمیم درستی میگیرد. به قول سیمین دانشور خانه بر روی خانه ویران نهادن احمقی است. خانمها باید زن دوم نشوند تا زن دوم بودن بر چیده شود. آنها ارزشمند تر از لقب زن دوم هستند. ممنونم از گوینده و کتابراه💚
است ولی رفتار شخصیتها بالغانه نیست جز در اخر داستان که شخصیت اصلی تصمیم درستی میگیرد. به قول سیمین دانشور خانه بر روی خانه ویران نهادن احمقی است. خانمها باید زن دوم نشوند تا زن دوم بودن بر چیده شود. آنها ارزشمند تر از لقب زن دوم هستند. ممنونم از گوینده و کتابراه💚