روایت این قصه توسط یکی از شخصیتهای درون قصه که معلم روستا باشد، انجام میگیرد. روایت قصه درزمان گذشته است و زاویه دید راوی، از نوع درونی است. چرا که خود راوی، در متن حوادث قصه میباشد. و فقط به افکار و اندیشهها و احساسات خود واقف است و چنین اطلاعاتی را در مورد دیگر شخصیتها ندارد. مخاطب راوی خوانندگان قصه میباشند.
این قصه دارای دو طرح میباشد. در طرح اول، وضعیت آغازین، بیماری مادر صاحبعلی و سفارش پوست نارنج به آقا معلم است. باز گشت دیر هنگام آقا معلم به روستا، که قرار بود برای بیمار نارنج بیاورد. وضعیت میانی این طرح را شامل میشود. و مرگ مادر صاحبعلی وضعیت پایانی را رقم میزند.
و اما در طرح دوم، وضعیت آغازین، ناراحتی صاحبعلی از مرگ مادر، خصوصاً از معلم، بخاطر دیر آوردن نارنج میباشد. در وضعیت میانی شاهد ارتباطاتی هستیم که بین آقا معلم و صاحبعلی اتفاق میافتد. و چنانچه از آخر قصه میفهمیم، وضعیت پایانی قصه تلاشی خواهد بود که آقامعلم برای قانع کردن صاحبعلی به کار میبندد.
در این قصه نیز، که اگر نگوییم واقعی، حداقل بر گرفته از زندگی واقعی یک قشر، ویک منطقه است، نویسنده به مشکلات ناشی از فقر و محرومیت میپردازد. و نشان میدهد که چگونه یک شاگرد در اثر نتایج تلخ این محرومیتها، حتی از معلم خود دلخور شده و با وی قهر میکند. در عین حال شاهد صمیمیت اهالی روستا و معلمی که در آن جا تدریس مینماید هستیم. بطوریکه معلم حتی از عصیان دانش آموز ش ناراحت نمیشود و بدنبال کشف حقیقت بر میآید. و نشان میدهد که در یک جو صمیمی است که هر مشکلی قابل رفع است.
این قصه دارای دو طرح میباشد. در طرح اول، وضعیت آغازین، بیماری مادر صاحبعلی و سفارش پوست نارنج به آقا معلم است. باز گشت دیر هنگام آقا معلم به روستا، که قرار بود برای بیمار نارنج بیاورد. وضعیت میانی این طرح را شامل میشود. و مرگ مادر صاحبعلی وضعیت پایانی را رقم میزند.
و اما در طرح دوم، وضعیت آغازین، ناراحتی صاحبعلی از مرگ مادر، خصوصاً از معلم، بخاطر دیر آوردن نارنج میباشد. در وضعیت میانی شاهد ارتباطاتی هستیم که بین آقا معلم و صاحبعلی اتفاق میافتد. و چنانچه از آخر قصه میفهمیم، وضعیت پایانی قصه تلاشی خواهد بود که آقامعلم برای قانع کردن صاحبعلی به کار میبندد.
در این قصه نیز، که اگر نگوییم واقعی، حداقل بر گرفته از زندگی واقعی یک قشر، ویک منطقه است، نویسنده به مشکلات ناشی از فقر و محرومیت میپردازد. و نشان میدهد که چگونه یک شاگرد در اثر نتایج تلخ این محرومیتها، حتی از معلم خود دلخور شده و با وی قهر میکند. در عین حال شاهد صمیمیت اهالی روستا و معلمی که در آن جا تدریس مینماید هستیم. بطوریکه معلم حتی از عصیان دانش آموز ش ناراحت نمیشود و بدنبال کشف حقیقت بر میآید. و نشان میدهد که در یک جو صمیمی است که هر مشکلی قابل رفع است.