نظر محمد نوری برای کتاب راهبی که فراری‌اش را فروخت

مردم در سرتاسر جهان با این اثر شارما آشنا هستند و موفقیت آن به حدی زیاد بود که شارما را قانع کرد تا از شغل خود به عنوان یک وکیل دست بکشد. در واقع شخصیت اصلی داستان این کتاب هم آقای جولین منتل، که یک وکیل بسیار موفق است. او در عمارتی قصرگونه زندگی می‌کند و فراری قرمز رنگی دارد. اما یک روز و در طول یک جلسه دادرسی دچار حمله قلبی شده و دیگر نمی‌تواند مانند سابق به کار وکالت باز گردد. همین اتفاق مقدمات سفر او به هیمالیا را فراهم می‌کند. جایی که او با برخی از حکیمان و راهبان مکتب سیوانا آشنا می‌شود و درس زندگی را از آن‌ها می‌آموزد.
از اینجا به بعد تمام داستان‌های موجود در کتاب در قالب صحبت‌های دو دوست نقل می‌شود و علاوه بر خسته کننده نبودن بسیار هم جذاب است. در واقع ۷ فضیلتی که راهبات به او یاد می‌دهند به منتل کمک می‌کند تا راه خود را در زندگی پیدا کند و دیگر نگران مشکلات بیرونی نباشد. توجه به افکار مثبت و مقابله با افکار منفی، نظم شخصی و اهمیت دادن به زمان و دیگران، همگی عواملی هستند که ما را در مسیر رسیدن به سعادت و خوشبختی راهنمایی می‌کنند. البته که داستان این کتاب واقعی نیست، اما به هر حال حاوی نکاتی است که به شما در بهبود زندگی شخصیتان کمک خواهد کرد.
بسیاری از ما خود را زیر تلی از مشکلات و کارهای روزمره دفن کرده‌ایم. چیزهایی که بیش از هرچیز، موجب افزایش استرس و نگرانی‌های ما می‌شوند. تا جایی که تقریبا داشتن تمرکز و دقت برای خیل یاز ما به یک رویا تبدیل شده است. برای همین هم شاید شما مانند برخی افراد دیگر به دنبال شکستن این عادت باشید. کتاب راهبی که فراری‌اش را فروخت بیشتر از هرچیزی بر روی کشف درونیات انسان تمرکز دارد.