نظر محسن حیدرزاده برای کتاب و دوباره زندگی

و دوباره زندگی
محسن حیدرزاده
۱۴۰۱/۰۲/۰۹
10
داستان خیلی قشنگی بود و مهمتر از همه واقعیتی که هر روز داره تو جامع ما انجام میشه، در کل داستان فقط فکرم پیش مادر رویا بود چون پیر شدن مادرو خودم به چشم دیدم که از غصه بچه توی چند روز چند سال پیر و شکسته میشه
هیچ پاسخی ثبت نشده است.