خب... نویسنده موفق شدن به خوبی احساسات مورد نظرشون رو منتقل کنن، تصور کردن اتفاقات خیلی راحت بود و شدیدا تحت تاثیر بعضی قسمتها، مخصوصا انتهای کتاب قرار گرفتم. داستان موضوع متفاوتی داشت و موقع شروع کردن انتظار چنین اتفاقاتی رو نداشتم. پس از آقای قجه برای زحمتی که کشیدن ممنونم.
اما چند تا ایراد وجود داشت، اول عنوانی که برای کتاب انتخاب کردن باعث میشد که انتظار قاتل بودن اون فرد رو داشته باشم و خیلی متعجب نشم.
یه جاهایی داستان بیشتر شبیه رمانهای تخیلی بود، انقدر که با خودم فکر کردم شاید ژانر داستان اشتباه یادم مونده.
بعضی از اتفاقات هم با عقل جور در نمیاومدن. مثل وقتی که رابرت و دوستش به خونهی قبلی لارا رفتند. خانم هاپکینز به تلفن اون خونه زنگ زد و بعد از اینکه اون دو نفر جواب دادن و گفتن خونه خالیه خانم هاپکینز پرسید: "مطمئنین آدرس رو اشتباه نرفتین؟ " اگه اشتباه رفته بودن چطوری تلفن رو جواب دادن؟!! چند مورد دیگه هم بود اما نمیخوام چیز زیادی از داستان رو لو بدم که غافلگیر کننده بمونه.
ماجرا در کل به خاطر متفاوت بودن موضوع غیر قابل پیش بینی بود و از لحاظ ایجاد کنجکاوی برای پیدا کردن قاتل، تاحدودی ضعیف عمل کرده بود.
شخصیت پردازی بعضی کاراکترها مثل رابرت جای کار داشت. حرفهایی که رد و بدل میشد، اگه دل به داستان میدادم خیلی اثرگذار بود. وقتی همون جمله رو دوباره میخوندم شبیه شعار و کلیشهای به نظر میرسید. و اینکه همدیگه رو "دوست من" خطاب میکردن قشنگ بود ولی یکم غیر طبیعی بود.
در نهایت چون کتاب کم حجمی بود و فقط ٧٩ صفحه داشت برای یک بار خوندن خوبه.
بازم ممنون از نویسنده.
اما چند تا ایراد وجود داشت، اول عنوانی که برای کتاب انتخاب کردن باعث میشد که انتظار قاتل بودن اون فرد رو داشته باشم و خیلی متعجب نشم.
یه جاهایی داستان بیشتر شبیه رمانهای تخیلی بود، انقدر که با خودم فکر کردم شاید ژانر داستان اشتباه یادم مونده.
بعضی از اتفاقات هم با عقل جور در نمیاومدن. مثل وقتی که رابرت و دوستش به خونهی قبلی لارا رفتند. خانم هاپکینز به تلفن اون خونه زنگ زد و بعد از اینکه اون دو نفر جواب دادن و گفتن خونه خالیه خانم هاپکینز پرسید: "مطمئنین آدرس رو اشتباه نرفتین؟ " اگه اشتباه رفته بودن چطوری تلفن رو جواب دادن؟!! چند مورد دیگه هم بود اما نمیخوام چیز زیادی از داستان رو لو بدم که غافلگیر کننده بمونه.
ماجرا در کل به خاطر متفاوت بودن موضوع غیر قابل پیش بینی بود و از لحاظ ایجاد کنجکاوی برای پیدا کردن قاتل، تاحدودی ضعیف عمل کرده بود.
شخصیت پردازی بعضی کاراکترها مثل رابرت جای کار داشت. حرفهایی که رد و بدل میشد، اگه دل به داستان میدادم خیلی اثرگذار بود. وقتی همون جمله رو دوباره میخوندم شبیه شعار و کلیشهای به نظر میرسید. و اینکه همدیگه رو "دوست من" خطاب میکردن قشنگ بود ولی یکم غیر طبیعی بود.
در نهایت چون کتاب کم حجمی بود و فقط ٧٩ صفحه داشت برای یک بار خوندن خوبه.
بازم ممنون از نویسنده.