داستان حول پنج شخصیت اصل است. شخصیت اول وترون است که به زندان بااعمال شاقه محکوم شده است ولی فرار میکند وقصد دارد اوژن راتحریک به ازدواج با مادام ویکتورین کند تا هردوبه ثروتی هنگفت دست پیدا کنند وخودش بتواند به آمریکا برود وزندگی مرفهای برای خودش بسازد، اما درنهایت شکست میخورد.
شخصیت دوم آناستازیا دختر بزرگ بابا گوریو است. آناستازیا فردی هوس باز است وبه شوهرش خیانت جنسی میکندواز شخصی با اسم ماکسیم صاحب فرزند میشود وبه خاطر بدهی ماکسیم پول هنگفت جهاز خود را مصرف میکند وبه خاطر مبلغی که کم میاورد به پدر خود فشار میاورد وبه همین دلیل باعث مرگ پدر میشود و شخصیتی مغرور داردو شوهرش به اواجازه نمیدهد درمراسم خاکسپاری پدرش شرکت کند.
شخصیت سوم دل فین است. دل فین شخصیتی سست عنصر وناتوان در تصمیم گیریهای مهم است ودر بزنگاه تسلیم استدلالهای شوهرش میشود وشوهرمغرورش به اواجازه نمیدهد درمراسم خاکسپاری پدرش شرکت کند.
شخصیت چهارم باباگوریو است. باباگوریو عاشق فرزندانش است وبرای دخترانش حاضر به انجام هر کاری است وثروت هنگفتی را برای جهاز دخترهایش پرداخت میکند اما هنگامی که دامادهایش شغل او را پست و کسر شان خود میدانند وتوسط دخترهایش طردش میکنند دست از کار میکشد وبا پولی که دارد زندگی نه چندان خوبی برای خودش میسازد ودر آخر هم به خاطر مشکلات دخترانش بیمار میشود و میمیرد و دخترانش در مراسم خاکسپاری پدر شرکت نمیکنند.
شخصیت پنجم وقهرمان داستان اوژن است. اوژن در ابتدای داستان به وسیله وترن تحریک میشود تا با مادام ویکتورین ازدواج کند وثروت هنگفتی را به دست آورد اما به خاطر اخلاق مداریاش منصرف میشود وتا به آخر همراه باباگوریو میماند واندک پول خود راصرف مراسم باباگوریو میکند.
شخصیت دوم آناستازیا دختر بزرگ بابا گوریو است. آناستازیا فردی هوس باز است وبه شوهرش خیانت جنسی میکندواز شخصی با اسم ماکسیم صاحب فرزند میشود وبه خاطر بدهی ماکسیم پول هنگفت جهاز خود را مصرف میکند وبه خاطر مبلغی که کم میاورد به پدر خود فشار میاورد وبه همین دلیل باعث مرگ پدر میشود و شخصیتی مغرور داردو شوهرش به اواجازه نمیدهد درمراسم خاکسپاری پدرش شرکت کند.
شخصیت سوم دل فین است. دل فین شخصیتی سست عنصر وناتوان در تصمیم گیریهای مهم است ودر بزنگاه تسلیم استدلالهای شوهرش میشود وشوهرمغرورش به اواجازه نمیدهد درمراسم خاکسپاری پدرش شرکت کند.
شخصیت چهارم باباگوریو است. باباگوریو عاشق فرزندانش است وبرای دخترانش حاضر به انجام هر کاری است وثروت هنگفتی را برای جهاز دخترهایش پرداخت میکند اما هنگامی که دامادهایش شغل او را پست و کسر شان خود میدانند وتوسط دخترهایش طردش میکنند دست از کار میکشد وبا پولی که دارد زندگی نه چندان خوبی برای خودش میسازد ودر آخر هم به خاطر مشکلات دخترانش بیمار میشود و میمیرد و دخترانش در مراسم خاکسپاری پدر شرکت نمیکنند.
شخصیت پنجم وقهرمان داستان اوژن است. اوژن در ابتدای داستان به وسیله وترن تحریک میشود تا با مادام ویکتورین ازدواج کند وثروت هنگفتی را به دست آورد اما به خاطر اخلاق مداریاش منصرف میشود وتا به آخر همراه باباگوریو میماند واندک پول خود راصرف مراسم باباگوریو میکند.