عالی بود، جدا از اینکه از چیزی مثل کودک ازاری شروع شد بعدش به جاهای بزرگ تر کشیده شد مثل تصویری که انتها نداشت و تا بینهایت ادامه داشت بخاطر این فکر میکنم بی نهایته چون در انتهای داستان یکدفعه سرو کله یک باغبان پیدا شد که شریک جرم سوم بود و دیگه داستان تموم شد و نمیشد فهمید که سرنوشتش چی میشه، و هنوزم سوالات مبهمی باقی مونده که جوابشون رو نمیشد فهمید
به هرحال خیلی جالب بود
مخصوقا قسمتی که گفت: ما انسانها هیچوقت گناهکار به دنیا نمیآیم. همه پاک و سادهایم. این دنیاست که ما رو تبدیل به جنایتکارهای بیرحم میکنه. دنیایی که هیچوقت درکش نکردیم و همیشه در راه تاریک و بیسرانجامش گرفتار شدیم.
این حرف خیلی تاثیر گذاشت و من مدتها بهش فکر کردم و گفتم اره واقعا که همینطوره و دقیقا از اینکه مردم با اونها بدرفتاری کردن عین همین دنیای واقعیه مردم با چیزی که وا به میلشون نباشه همین کارو انجام میدن حتی اگه بی گناه باشه ولی باز هم از مرگشون خوشحال میشن مثل ویلیام که تقصیری نداشت چون بیماری بود ولی مردم از مردنش خوشحال شدن
این داستان به تنهایی مثل داستانهای خارجی بود و حس و حال هیجانی و ترسناکو جالبی داشت، خلاصه که عالی بود
به هرحال خیلی جالب بود
مخصوقا قسمتی که گفت: ما انسانها هیچوقت گناهکار به دنیا نمیآیم. همه پاک و سادهایم. این دنیاست که ما رو تبدیل به جنایتکارهای بیرحم میکنه. دنیایی که هیچوقت درکش نکردیم و همیشه در راه تاریک و بیسرانجامش گرفتار شدیم.
این حرف خیلی تاثیر گذاشت و من مدتها بهش فکر کردم و گفتم اره واقعا که همینطوره و دقیقا از اینکه مردم با اونها بدرفتاری کردن عین همین دنیای واقعیه مردم با چیزی که وا به میلشون نباشه همین کارو انجام میدن حتی اگه بی گناه باشه ولی باز هم از مرگشون خوشحال میشن مثل ویلیام که تقصیری نداشت چون بیماری بود ولی مردم از مردنش خوشحال شدن
این داستان به تنهایی مثل داستانهای خارجی بود و حس و حال هیجانی و ترسناکو جالبی داشت، خلاصه که عالی بود