نظر علیرضا شهابی برای کتاب صوتی گربه زیر باران

گربه زیر باران
ارنست همینگوی، زهرا تدین
۹۷۳ رای
علیرضا شهابی
۱۴۰۰/۱۲/۲۲
داستان میخاست بگه که کتاب خواندن صرفا شعوری نمیاره و شما باید داشته باشیدش، صاحب هتل آدم خوبی بود که سعی می‌کرد به آدما اهمیت بده و خوشحال شون کنه و این باعث آرامش خودش و دیگران میشد
و پرستیژ و جذابیت خاصی رو بهت میده، مثل وقتیکه زن از صاحب هتل خوشش اومده بود نه از روی منظور خاصی، فقط خوشش اومده بود.
این به خاطر انرژیش بود، میشد افسردگیه زن رو کامل حس کرد، اون خسته بود و فکر میکرد با تغییر میتونه حاال بهتری داشته باشه
پس میخاست مدل موهاشو عوض کنه یا یه گربه داشته باشه، اینا ناشی از کمبود محبت مردش بود، مردی که مثل روبات بود و زیر سایه یه سری قوانین بزرگ شده بود، به زنش میگفت خفه شو و یه کتاب بردار بخون. همین براش تعریف شده بود که کتاب خوبه و باید خوند. اما زندگی یعنی لذت بردن از تک تک کارهایی که شاید خیلیم جالب نباشه، مثل غذا خوردن تو قاشق نقره ای، مثل نوازش یه گربه، مثل بستن موها از پشت سر.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟