یک پایان تکان دهنده...
از هنرمند بزرگی چون چارلی چاپلین کمتر از این هم انتظار نمیرفت که با شنیدن تک تک کلمات داستان تو را مسخ کند. چنان به اعماق وجود داستان میروی که انگار در آن جا حظور داری و هر چه بیشتر پیش میرود امید بیشتری برای نجات پیدا میکنی... امیدی که در پایان با بهت و حیرت تو، کور سوی امیدی را که احساس کرده بودی خاموش کرد و از سویی شکوه مرگ با شرافت را در ضمیر ناخودآگاهت بیدار کرد.
از هنرمند بزرگی چون چارلی چاپلین کمتر از این هم انتظار نمیرفت که با شنیدن تک تک کلمات داستان تو را مسخ کند. چنان به اعماق وجود داستان میروی که انگار در آن جا حظور داری و هر چه بیشتر پیش میرود امید بیشتری برای نجات پیدا میکنی... امیدی که در پایان با بهت و حیرت تو، کور سوی امیدی را که احساس کرده بودی خاموش کرد و از سویی شکوه مرگ با شرافت را در ضمیر ناخودآگاهت بیدار کرد.