نقد کتاب، خطر spoil!!!
سلام دوستان گلم احتمالا قبل از این کتاب دیگر اکران گونل رو خونده باشید. روزی که زندگی کردن رو آموختم.
پیشنهاد من اینه که همزمان با نسخه متنی نسخه صوتی رو گوش کنید.
کتاب روزی که زندگی کردن آموختم رو اگه خونده باشید صد در صد حسابی لذت بردین. بنابراین به سراغ جدیدترین رمانش بیایم: مردی که میخواست خوشبخت باشد.
کتاب، توی همون صفحات ابتدایی تکلیف خودش رو روشن میکند. منتظر یک رمان جذاب و پر کشش نباش لطفا!!!
نویسنده درست مثل سایر کتابهاش، قالب داستان رو انتخاب کرده تا یکی از مفاهیم زندگی رو به خواننده گوشزد کند. هر چند توی کتاب قبلی که از او خوندم موضوع داستان هم جذاب و دلپذیر بود ولی توی این کتاب، بخش عمدهای از صفحات به گفتگوی استاد و شاگرد میگذره. توی رمان قبلیه مرشد، خاله مارجی بود و اینجا، استاد سامتیانگ. نویسنده با این موضوع کتابش رو شروع میکنه که: باورهای انسان چگونه شکل میگیرد و این باورها چه تاثیری در تصمیمات زندگی انسان دارد؟
سلام دوستان گلم احتمالا قبل از این کتاب دیگر اکران گونل رو خونده باشید. روزی که زندگی کردن رو آموختم.
پیشنهاد من اینه که همزمان با نسخه متنی نسخه صوتی رو گوش کنید.
کتاب روزی که زندگی کردن آموختم رو اگه خونده باشید صد در صد حسابی لذت بردین. بنابراین به سراغ جدیدترین رمانش بیایم: مردی که میخواست خوشبخت باشد.
کتاب، توی همون صفحات ابتدایی تکلیف خودش رو روشن میکند. منتظر یک رمان جذاب و پر کشش نباش لطفا!!!
نویسنده درست مثل سایر کتابهاش، قالب داستان رو انتخاب کرده تا یکی از مفاهیم زندگی رو به خواننده گوشزد کند. هر چند توی کتاب قبلی که از او خوندم موضوع داستان هم جذاب و دلپذیر بود ولی توی این کتاب، بخش عمدهای از صفحات به گفتگوی استاد و شاگرد میگذره. توی رمان قبلیه مرشد، خاله مارجی بود و اینجا، استاد سامتیانگ. نویسنده با این موضوع کتابش رو شروع میکنه که: باورهای انسان چگونه شکل میگیرد و این باورها چه تاثیری در تصمیمات زندگی انسان دارد؟