با سلام، چند نکته در کتاب جهانی شدن از نظر بنده مورد توجه است:
1- نویسنده بین جهانی‌سازی و جهان‌گرایی فرقی نمی‌گذارد.
2- نویسنده برآیند طرح‌های جهان‌گرایی‌های مختلف را به عنوان فرآیند جهانی‌شدن درنظر می‌گیرد و آن را غیرارادی می‌داند اما شاهدی بر این مدعای خود ارائه نمی‌دهد.
3- با وجودی که نویسنده فرآیند جهانی‌شدن را می‌پذیرد اما از واژه جهانی‌سازی استفاده می‌کند.
4- نویسنده در قسمت اول کتاب، تمدن اسلامی را به‌عنوان یکی از تمدن‌های جهان‌گرا و جهان‌شمول درنظر می‌گیرد اما در انتهای کتاب گسترش اسلام‌گرایی را به‌عنوان برآیند جهانی‌شدن و خارج از کنترل قصد و نیت فرد یا گروهی از افراد می‌داند.
5- نویسنده در بخش دوم کتاب مثال‌هایی از نفوذ فرآیند جهانی‌شدن بر حوزه‌های مختلف، از دیدگاه افراد مختلف ارائه می‌دهد و آن‌ها را به‌عنوان آثار جهانی‌شدن می‌پذیرد. در واقع چون راهی برای شناخت فرآیند جهانی‌شدن ارائه نمی‌دهد، نمی‌توان فهمید که مثالهای ارائه‌شده حاصل فرآیند جهانی‌شدن هستند یا نتیجه طرح‌های جهانی‌سازی. در مورد پیامدهای جهانی‌شدن بر ایران نیز به مورد خاصی اشاره نمی‌کند که بیانگر تمایز تأثیر فرآیند جهانی‌شدن بر ایران و مثلاً کشور دیگری باشد و در نهایت تأثیر جهانی‌شدن را تابع معادله قدرت می‌کند، معادله قدرتی که هیچ اشاره‌ایی به جزئیات آن نمی‌کند.
1- نویسنده بین جهانی‌سازی و جهان‌گرایی فرقی نمی‌گذارد.
2- نویسنده برآیند طرح‌های جهان‌گرایی‌های مختلف را به عنوان فرآیند جهانی‌شدن درنظر می‌گیرد و آن را غیرارادی می‌داند اما شاهدی بر این مدعای خود ارائه نمی‌دهد.
3- با وجودی که نویسنده فرآیند جهانی‌شدن را می‌پذیرد اما از واژه جهانی‌سازی استفاده می‌کند.
4- نویسنده در قسمت اول کتاب، تمدن اسلامی را به‌عنوان یکی از تمدن‌های جهان‌گرا و جهان‌شمول درنظر می‌گیرد اما در انتهای کتاب گسترش اسلام‌گرایی را به‌عنوان برآیند جهانی‌شدن و خارج از کنترل قصد و نیت فرد یا گروهی از افراد می‌داند.
5- نویسنده در بخش دوم کتاب مثال‌هایی از نفوذ فرآیند جهانی‌شدن بر حوزه‌های مختلف، از دیدگاه افراد مختلف ارائه می‌دهد و آن‌ها را به‌عنوان آثار جهانی‌شدن می‌پذیرد. در واقع چون راهی برای شناخت فرآیند جهانی‌شدن ارائه نمی‌دهد، نمی‌توان فهمید که مثالهای ارائه‌شده حاصل فرآیند جهانی‌شدن هستند یا نتیجه طرح‌های جهانی‌سازی. در مورد پیامدهای جهانی‌شدن بر ایران نیز به مورد خاصی اشاره نمی‌کند که بیانگر تمایز تأثیر فرآیند جهانی‌شدن بر ایران و مثلاً کشور دیگری باشد و در نهایت تأثیر جهانی‌شدن را تابع معادله قدرت می‌کند، معادله قدرتی که هیچ اشاره‌ایی به جزئیات آن نمی‌کند.