با عرض سلام و خسته نباشید خدمت عزیزانی که در گردآوری این کتاب زیبا زحمت کشیدند.
داستان در مورد یک زن و شوهر است که متاسفانه فرزند دار نمیشدند و اگر فرزندی بدنیا میآمد بعد مدتی بخاطر بیماری فوت میکرد و زن و شوهر از این بابت متاثر بودند و میانشان جرو بحثهای مختلف و فراوانی صورت میگرفت.
مفهوم داستان از نظر بنده این است که داستان اشارهای به جامعهای دارد که مردسالاری بر آن حمکرانی میکرده و زن در آن جامعه از جایگاه مناسبی برخوردار نبوده است. کسی چه میداندشاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش میرقصدیاپیانو میزند و آواز میخواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را میگیرد.
کسی چه میداندشاید تنها شرط معشوقهی هیتلر به خاک وخون کشیدن دنیا بود.
کسی سر ازکار زنها در نمیآورد با سکوت شان شعر میخوانند.
با لبهاشان قطعنامه صادر میکنند.
باموهاشان جنگ میطلبند.
با چشمهاشان صلح.
کسی چه میداندشاید آخرین بازماندهی دنیا زنی باشدکه باشیطان تانگو میرقصد.
سیاوش شمشیری
داستان در مورد یک زن و شوهر است که متاسفانه فرزند دار نمیشدند و اگر فرزندی بدنیا میآمد بعد مدتی بخاطر بیماری فوت میکرد و زن و شوهر از این بابت متاثر بودند و میانشان جرو بحثهای مختلف و فراوانی صورت میگرفت.
مفهوم داستان از نظر بنده این است که داستان اشارهای به جامعهای دارد که مردسالاری بر آن حمکرانی میکرده و زن در آن جامعه از جایگاه مناسبی برخوردار نبوده است. کسی چه میداندشاید همین لحظه زنی برای مرد سیاستمدارش میرقصدیاپیانو میزند و آواز میخواند و جلوی جنگ جهانی بعدی را میگیرد.
کسی چه میداندشاید تنها شرط معشوقهی هیتلر به خاک وخون کشیدن دنیا بود.
کسی سر ازکار زنها در نمیآورد با سکوت شان شعر میخوانند.
با لبهاشان قطعنامه صادر میکنند.
باموهاشان جنگ میطلبند.
با چشمهاشان صلح.
کسی چه میداندشاید آخرین بازماندهی دنیا زنی باشدکه باشیطان تانگو میرقصد.
سیاوش شمشیری