عالی بود، یه شاهکار تکرار نشدنی.
مرسی از کتابراه برای رایگان قراردادن این کتاب، این کتاب رو من توی دوره نوجوانی یکیار و الان برای بار دوم خوندم و لذت بردم. داستان تاثیر از بین رفتن اعتمادهارو روی روح و روان به زیبایی نشون میده.
❌هشدار این نظر حاوی اندکی اسپویل است:
داستان یک پسر جوون یتیم و ساده و خوشقیافه اس که در جریان ماجرایی متوجه میشه، کشیشی که مربی و راهنماش هست و شدیدا به پاکی و صداقتش ایمان داره، در واقع پدرش هست. در یک لحظه ایمانش به خانوادهاش، به زندگی خودش و مربیش و حتی خدا رو از دست میده و از خودش و زندگیش فرار میکنه، طی سالها، اتفاقای بد زیادی براش میوفته که بدنش از فرم میوفته و تبدیل به یه گوژپشت میشه و با نام مستعار خرمگس فعالیت میکنه و سالهای بعد تغییرات زیادی توی اون پسر جوون ایجاد میشه.
پ. ن: انتهای داستان، جایی که کشیش، پسر رو میکشه و لحظات آخر میفهمه پسرش بوده، یادآور قضیه رستم و سهرابه ولی شدیدا غمگین و اندوهناکه.
مرسی از کتابراه برای رایگان قراردادن این کتاب، این کتاب رو من توی دوره نوجوانی یکیار و الان برای بار دوم خوندم و لذت بردم. داستان تاثیر از بین رفتن اعتمادهارو روی روح و روان به زیبایی نشون میده.
❌هشدار این نظر حاوی اندکی اسپویل است:
داستان یک پسر جوون یتیم و ساده و خوشقیافه اس که در جریان ماجرایی متوجه میشه، کشیشی که مربی و راهنماش هست و شدیدا به پاکی و صداقتش ایمان داره، در واقع پدرش هست. در یک لحظه ایمانش به خانوادهاش، به زندگی خودش و مربیش و حتی خدا رو از دست میده و از خودش و زندگیش فرار میکنه، طی سالها، اتفاقای بد زیادی براش میوفته که بدنش از فرم میوفته و تبدیل به یه گوژپشت میشه و با نام مستعار خرمگس فعالیت میکنه و سالهای بعد تغییرات زیادی توی اون پسر جوون ایجاد میشه.
پ. ن: انتهای داستان، جایی که کشیش، پسر رو میکشه و لحظات آخر میفهمه پسرش بوده، یادآور قضیه رستم و سهرابه ولی شدیدا غمگین و اندوهناکه.