داستان اینه که طرف چون تو ابراز احساساتش ضعیف بوده زنش میخواد ترکش کنه.
این میره سوپ پیاز درست کنه تا با بوی پیاز چشاش خیس بشه و زنش فک کنه تغییر کرده و ترکش نکنه.
اما تهش وقتی زنش ازش میپرسه میگه عرق کردم نه اینکه بگه گریه میکنم.
ولی وجدانا چرا این خارجیا اینقدر لوسن؟ اخه اینم شد دلیل جدایی؟ هرکی رو همونجوری که هستش بخواین ییا از اول سمتش نرین.
این میره سوپ پیاز درست کنه تا با بوی پیاز چشاش خیس بشه و زنش فک کنه تغییر کرده و ترکش نکنه.
اما تهش وقتی زنش ازش میپرسه میگه عرق کردم نه اینکه بگه گریه میکنم.
ولی وجدانا چرا این خارجیا اینقدر لوسن؟ اخه اینم شد دلیل جدایی؟ هرکی رو همونجوری که هستش بخواین ییا از اول سمتش نرین.