داستان درمورد یه دکتر نابغه و قاتل هست که با ساخت یه ماده مخدرخطرناک باعث شده آدما داوطلبانه به سمت خودکشی و مرگ و شکنجه برن. موضوع جالبی داشت و توصیف شیوای نویسنده باعث ایجاد یه تصویرسازی خوب از صحنهها و اتفاقات تو ذهن مخاطب میشد. اما گرههای اصلی داستان که شناسایی چهره قاتل، کشف راز قتلها، پیدا کردن مطب دکتر و شناسایی اون ماده مخدر بود با کمک ماورا و احضار باز شد که بیشتر تو داستانهای تخیلی بهش پرداخته میشه به نظر من بهتر بود این معماها با هوش و دقت و پیگیری کارآگاهان و نزدیکتر به واقعیت
حل میشد، تا ذهن خواننده رو هم به چالش بکشه یا گرههای دیگهای مثل افراد مشکوک دیگهای تو داستان ایجاد میشد تا حدس زدنش انقد آسون نباشه و مخاطب رو بیشتر درگیر کنه اما در کل موضوع جالبی داشت و میشد بیشتر از 150 صفحه بهش پرداخت. که فکر میکنم تو جلدهای بعدی بهتر شده باشه
حل میشد، تا ذهن خواننده رو هم به چالش بکشه یا گرههای دیگهای مثل افراد مشکوک دیگهای تو داستان ایجاد میشد تا حدس زدنش انقد آسون نباشه و مخاطب رو بیشتر درگیر کنه اما در کل موضوع جالبی داشت و میشد بیشتر از 150 صفحه بهش پرداخت. که فکر میکنم تو جلدهای بعدی بهتر شده باشه