نقد، بررسی و نظرات کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم - مجید ادیب زاده
مرتبسازی: پیشفرض
Atefeh_asgari
۱۴۰۴/۰۹/۲۹
10
کتاب کوتاه و جالبی بود من دوست داشتم کتابو متن روان بود و ساده بیان شده بود چندین صفحه و سطر نوشته سانسور شده بود که باعث سردرگمی در داستان میشد ولی در کل خوب بود داستان درباره ی دختری بود که از بچگی خانواده اش میخواستن مرد باشه و علاقه به فرزند پسر داشتن مجبور شده بود تو اون فضا بزرگ بشه روزی که سرکشی کرد و از خونه رفت دنبال زندگیش با یه سازمانی اشنا شد که معلوم نشد چه سازمانی بود که بعدا گفتن ۷ صفحه سانسور شده درباره ی سازمان بوده و اینکه من نفهمیدم کراکتر اصلی اگه زن بود چرا عمل شد و تبدیل به زن شد بخاطر سازمان و اهدافش تویه یه بانک دزدی کردن بمب گذاری کرد بانک و همه ی افراد بی گناه داخل بانک مرد نزن تبرعه شد اما همیشه فکر گناه اون روز دنبالش بود بعدا عاشق یکی از مرد دهاای شد که زن و بچه شو توی اون حادثه از دست داده بود ازدواج کردن با برادرش ارتباط برقرار کرد شوهرشو خیلی دوست داشت و سازمان هنوز دست از سرش بر نمیداشت اخرشم همسرش بخاطر اینکه اصل داستان رو نمیدونست زن خودشو حلق اویز کرد و اخرش نفهمید که مقصر اصلی مرگ زن و بچه اش سازمان بوده نه زن و نامزدش ممنون از کتابراه
داستان از نظر من بسیار بسیار غمگین و درعین حال بینهایت مهیج و دراماتیک بود کتابیه که باخوندنش چند نوع احساس و باهم تجربه میکنیدحتما حتما پیشنهاد میکنم بخونید نویسنده بصورت خیلی عجیب غریبی تونسته احساساتو همونطورکه هست ب تصویربکشه واقعا برای من بینظیر بود ودرعین حال فوق العاده غمگین بود... تشکر ویژه دارم از کتابراه عزیز و همینطور مخاطبین کتابهای جنایی و ترسناک عالی وبینظیر بود مرسی کتابراه عزیز... 💙💙💙
به نظر من، این کتاب دارای عواطف سرد و بی روح نویسنده، رمانی تلخ و دارای عواطف خاصی است! همچین کتابهایی بسیار کمیاب و همچنین یکی از بلند مرتبه و جزو بهترین منشأ افکار احساساتی است، زیرا با خواندن این کتاب فرد به راحتی متوجه احساساتی سرد. بی روح و همچنین گرمای جهنمی است که بسیار باشکوه است و از نظر من باید این نوع کتابها در رتبهای بهترین کتابها در طول قرن قرار بگیرد 🙌
جلد دوم وقتی زنم را حلقآویز دیدم بیشتر یک اثر روانشناختی–فلسفی است تا یک داستان صرف. نقطهی قوتش در انتقال صادقانهی حس پوچی و تنهایی است، اما همین موضوع میتواند نقطهضعفش هم باشد؛ چون برای همهی مخاطبان خوشایند نیست. اگر کسی به ادبیات تلخ، خودکاوی، و نگاه فلسفی به زندگی علاقه داشته باشد، این کتاب میتواند تجربهی متفاوتی باشد.
کتاب سرگرم کننده بود ودر قسمتهای مربوط به دزدی بانگ خیلی اغراق شده بود و همینطور اینکه شخصیت داستان خیلی سریع مورد توجه مردها قرار میگیره که در نهایت به ازدواج و نامزدی میرسه دروغ چرا اصلا نفهمیدم این چه سازمانی بود که این شخص گرفتار آنها شده بود از نظر من خیلی گنگ بود با سپاس
پرداختن به شخصیت داستان با این اختصاصات جسمی به نوعی نمایانگر شرایط زیستی و دغدغههای این قشر خاص میباشد ولی پرداژش صحنهها واتفاقات بسیار غلو شده و موفقیتهای ظاهری فرد را در گرو زیرکی و هوش سرشارش نشان داده است در مجموع به عنوان یک داستان نمیتواند خواننده را به شخصیت داستان پیوند دهد.
