نقد، بررسی و نظرات کتاب دختری از ویدوهیلز - مگان میراندا

اوایلش برام داستان غیر قابل فهم و غیر روون بود. اصلا نمیتونستم ارتباط برقرار کنم. که نمیدونم مشکل ترجمه هم داره یا نویسنده همینجوری نوشتتش ولی از اوایل داستان همه چی رو روال شد و لحظه به لحظه هیجان داستان بیشتر شد. اولش کند و خیلی مبهم پیش میره و اطلاعات قطره چکونیه. ولی روال کلی داستان پر کشش و تعلیقه و از یه جایی به شدت معمایی و پیچیده میشه سوپرایز اینکه شخصیت قاتل کیه رو خیلی دوست داشتم و جز نقاط قوت داستان بود. ولی خیلی مسایل اخر کار نامفهوم موند و بهشون پرداخته نشد مثل تلفنی که لیو زد تا ببینه کی تلفنی که خبر مرگ مادرشو بهش داده رو برمیداره یا زنگ خوردن تلفن تو کمد دقیقا تو اون لحظه نهایی. یا مسایل بنت و برگه هایی که گزارش از لیوتوش بودولی در کل داستان جالبی داشت.

کتاب بسیار جالبی بود. در ابتدای داستان خواننده برای مطالعه خیلی ترغیب نمیشه ولی همانطور که پیش میره نویسنده، مگان میراندا شروع میکنه با ذهن و افکار خواننده بازی کنه به طوری که خواننده انگشت اتهام برای یافتن قاتل رو از روی یک شخصیت بر روی شخصیت دیگر میلغزونه و این باعث میشه که کتاب رو زمین نگذاریم و به خواندن ادامه بدیم. نویسنده از جملات بسیار زیبا برای بیان بعضی از احساسات شخصیت اصلی داستان استفاده میکنه. کتاب دیگری از این نویسنده خوانده بودم به نام "همه دختران گمشده" ولی از این کتاب او بیشتر لذت بردم. معماها و رمز گشایی انها در طول داستان خیلی خوب پیش میره و نهایتا فکر میکنم خواننده رو راضی میکنه. ترجمه کتاب خیلی خوب بود. ممنون از کتابراه.

داستان معماییه و ذهن رو درگیر می‌کنه ولی نقاط مبهمی داره که برام قابل هضم نیست مثلا امضای گزارش تخلف توسط یکی از شخصیتا که نامردی بود ولی لیو بهش بها نداد یا رفتار منفعل پلیس آخر داستان و داستانی که قرار شد تعریف بشه که همه چی رو توجیه کنه

تا اواسط داستان، اطلاعات زیادی نمیده ولی از آن به بعد داستان پر از اطلاعات و هیجان میشه.