نقد، بررسی و نظرات کتاب زندگی پیش رو - رومن گاری
مرتبسازی: پیشفرض
الهه گل کار
۱۴۰۴/۰۷/۲۸
00
داستانی جدید که قبلا مشابه اش را نخوانده بودم، باز آثار ظلم آلمانها به یهودی ها، فقر، رنج، بیماری جسمی و روحی در این کتاب هم لمس میشد. داستان حول محور رابطه یک پسر نوجوان و پیر زنی بنام مادام رزا ست که در طبقه هفتم یک آپارتمان زندگی میکنن. این کتاب احساس ترحم، غم، ترس از پیری و بیماری، ترس از فقر و انزجار از آلمانها و هیتلر ووووو را در خواننده بیدار میکند. اسم کتاب به جریانات داستان هیچ ربطی نداشت چون من فکر میکردم این کتاب برای زندگی پیش روی ما نویدی تازه در آستین دارد ولی هیچ احساس امیدی برای زندگی پیش رو بهم نداد. برای یک بار خوندن خوبه داستان زندگی پسر بچه ای رو به تصویر می کشید که چاره ای جز دوستداشتن پیرزن مریضی که نزد او بزرگ شده بود نداشت و تا اخرین نفس به او و خواسته اش وفادار بود. متن کتاب نیز پر بود از جملات تاثیرگزار که نمیشد ازش راحت رد شد و قابل تامل بود.
من هنوز این کتاب رو تموم نکردم والبته من کتاب رو از نمایشگاه خریدم با ترجمه لیلی گلستان که به شدت ترجمه خوبیه وهیچ سانسوری نداره و همه چیز خیلی خوب بیان شده. چیزی که تو خوندن داستان مهمه روند داستانه به نطرم نباید دنبال این باشیم که اخرش چی میشه و این که تک تک جملاتش رو باید روش فکر کرد. من واقعا عاشق این کتابم. من تا الان نصف بیشتر کتابو خوندم اما با این حال توصیه میکنم که حتما بخونید کتابو