نقد، بررسی و نظرات کتاب هفت روز با یک روح - پیام بخشعلی
مرتبسازی: پیشفرض
حسین علی اف
۱۴۰۳/۰۹/۲۸
61
درحال خواندن این کتاب بودم، داشتم فکرمی کردم واقعأچه قدرکتابهای نویسنده گان ایرانی زیباتر از کتابهای خارجی است، فقط باید انتخاب ازروی سلیقه شخص باشه وخارجی به گردپای نویسنده ایرانی نمیرسه، من فیلمهای خارجی روترجیح میدم به ایرانی وآنهارابیشتردوست دارم وگاهی میشنوم ومی خوانم که بسیاری از شخصیتها، داستانهای فیلمهای خارجی و خیلی چیزهای دیگرآنهاازکتابهای نویسندگان ایرانی الگوبرداری شده. البته بازداشتن مفاخربزرگی مانندفردوسی، سعدی، حافظ، مولانا، وبسیاریی ازنویسندگان بزرگ شناخته شده یاگمنام مثل صاحب کلیه ودمنه بایدهم الگوی آنان مفاخربزرگی ایرانی باشند. نویسندگان خوبی واقعاداریم واکثرنوشتههای آنان حقیقتأارزشمنداست. اما این کتاب که روایت رخدادی برای مردی که دنیایش درکتاب میگذرد دختری زیبایی وارد این دنیامی گرددوروزهایی راباهم میگذرندودرپایان ازهمه جدامی شوند، که البته کتاب اثری زیباست وپیشنهادمی کنم حتمأدانلودوبخوانیدولذت هم خواهیدبردبدون هیچ شکی ومن درکتاب داستان عالی چهار ستاره بیشتر نمیدهم مگر اینکه کتاب داستانی بسیاراعلاباشه واین کتاب پنج ستاره میدهم. باتمام زیبایی نویسنده اگرچندتانکته کوچک رابیشتربیان میداشت کتاب برایم زیباتربودوداستانی جاودان درذهنم میماند، اول علت شوخی قاتل که علت و شناخت اوبرای چه بودبامقتول که همیشه گم ماند، وضعیت پدر شخصیت کتابفروش ورابطهاش با خانواده خود، مشکل مال یعنی بدهیاش چه شدبخاطرادعای به اجرا گذاشتن چک، پولی که دخترسرقت نمودوبدون خرج کردن یاخرج نموده ولی دقایقی بعد کشته میشه. آنطورکه بایدباجنهای کتابفروشی روحهای سرگردان شهرنپرداخت که دیگرآنهارامیدیدیاچه شد، لحضات آخرداستان هیچ سخن درست وبیانی از سوی دخترکه رفت وچه برسرش خواهدآمدنشد، حتمأبخوانید!
کتاب هفت روز با یک روح نوشتهی پیام بخشعلی روایتی جذاب و تأمل برانگیز دربارهی عشق میان یک مرد و روح یک دختر جوان است. در این کتاب مردی کتاب فروش به طور اتفاقی یک شب به یک دختر پناه میدهد و روز بعد دخترک به طرز عجیبی کشته میشود. حالا او مانده با روح دخترک و هفت روزی که میتواند سرنوشت ساز باشد. در این کتاب که رویارویی یک روح با یک انسان را به تصویر میکشد توجه به چند نکته حائز اهمیت است. نکته اول در رابطه با مرگ مفاجات مرگهای ناگهانی مرگ درسنین جوانی است که روح این افراد مدتهای مدیدی در جهان زمینی میماند و تمایلی به رفتن به بعدها و جهانهای دیگر ندارد و ارواح راهنما نیز به او فرصت میدهند تا هر وقت که خودش آمادگی رفتن داشت به او کمک کنند. روح این داستان نیز همین گونه است و هرچند که داستان به زبان طنز نوشته شده است ولی در واقع روح مورد نظر تازمانی که علت مرگش رانداند حاضر به ترک این جهان نیست.
سلام. دراین کتاب که رویارویی یک روح بایک انسان رابه تصویر میکشد، توجه به چندنکته، حائز اهمیت است. نکته اول، دررابطه بامرگ مفاجات (مرگهای ناگهانی، مرگ درسنین جوانی) است که روح این افراد، مدتهای مدیدی درجهان زمینی میماند وتمایلی به رفتن به بعدهاوجهانهای دیگر، ندارد وارواح راهنما نیز، به اوفرصت میدهند تاهروقت که خودش آمادگی رفتن داشت، به او کمک کنند. روح این داستان نیز، همین گونه است وهرچند که داستان به زبان طنز نوشته شده است، ولی درواقع، روح مورد نظر تازمانی که علت مرگش رانداند، حاضر به ترک این جهان نیست. این واقعیتی بسیار تلخ واندوهناک، دررابطه بامرگ مفاجات است که درکتابهای دینی مراجع بزرگ هم، دررابطه باآن، می توانید بیشتر بخوانید. نکته دوم که دراین داستان، توجهم راجلب کرد، بازهم تاکید به صله رحم وحفظ ارتباط بااقوام وخویشاوندان است که باعث میشود آدمها ازپیله تنهایی وانزوای خود، دربیایند. هرچند که این نکته، درلابلای این داستان پنهان است وازمکالمات شخصیت اصلی داستان دررابطه بابیماری پدرش ودوری وی ازخانواده وعزیزانش که باعث تنهایی شدید وانزواومیل به خودکشیاش میشود، این مطلب رادر مییابید. به همین دلیل است که درروایات اسلامی، به اهمیت دیدوبازدید خویشاوندان وصله رحم، تاکید بسیار شده است. هرچندکه باتوجه به فضای مجازی این روزها وزندگیهای این دوره، واینکه آدم هاتمایل پیداکرده اندکه زندگی شان دورازدسترس دیگران باشدوبنده خودم هم ازاین قاعده، مستثنی نیستم که درعین حال که دلم برای دورهمیهای خانواده واقوام تنگ میشود، ولی بازهم دوست دارم حریم زندگی وخانه ام، فقط دراختیار خودم باشد. نکته دیگر این داستان، این است که بحث ارتباط باارواح ازطریق انرژی (دادن خیرات وفرستادن فاتحه وکارنیک کردن به یادآنها) راکاملا جدی بگی
داستان ضعیفه، ایده اولیه جذابه، اما اصلا خوب پرداخته نشده، میتونست تبدیل بشه به یه داستان معمایی، یا یه سفر قهرمانی که یه فرد دچار استحاله بشه (مثلا یه آدم انزوا طلب کمی اجتماعی تر بشه یا قدر عزیزانش رو بیشتر بدونه)، در صورتی تبدیل شده به یه داستان مکالمه محور اون هم از نوع مکالمه پیش پا افتاده مثل کل کل دو نوجوون و عشقی سطحی. نویسنده هیچ جایی به جزییات نمیپردازه بجز در مکالمهها و تاحدی محیط، نویسنده بی خود کشش داده، فقط میخواسته از زمین و زمان بد بگه، شخصیت دختر به جای اینکه از اعمالش توصیف بشه با. کلمات به خواننده شناسانده میشه که باور پذیری شخصیت رو از بین برده و هیچی از گذشته دختر گفته نمیشه. علت قتل هم. چیز مسخرهای در اومده. غلط املایی هم داشت آنهم در چیزهای ساده (جسه، تصفیه، یخه) در کل، کتابی نیست که ارزش خوندن داشته باشه، بیشتر وقت تلف کردنه
عجیب به نظر میرسه که خودتو توی یه داستان ببینی. نه اینکه همش برات اتفاق بیفته ولی خلق و خوی من توی داستان بود. یه وقتهایی از خودم گله میکنم یه وقتایی هم پشت خودمم که این نوع رفتار و خلق و خو رو دارم. کتاب زیبایی بود که در این شبای سرد بیشتر به ذاعقه من آمد. به قول نویسنده شاید اگه توی تابستون بود اینجوری خمارت نمیکرد. سلیس و روان کوتاه و مختصر ادبی طنز درام روانشناختی. به امید پیشرفت روز افزون این نویسنده چیره دست. (کتاب پیشنهادی اگه امکانش هست زیر این نظر ریپلای کنید. ممنون)
جالب به همه پیاما حداقل یک جواب داده شده بود که ادم رو به این فکر میندازه که کار نویسنده باشه. شخصیت مرجان من رو به شدت یاد دوستم بهاره میندازه بخصوص ک چقد بحث کردناش و حرفاش رو اعصاب میره البته گاهی هم شیرین. همه ما ادما به نقطه ۰ میرسیم اما تصمیمی ک میگیریم مارو از بقیه متمایز میکنه. اینکه خیلیها مثل شخصیت داستان تونستن به زندگی برگردن قهرمانهای واقعی هستن ک وجود خودشون رو کشف نکردن.
بنظر من، این کتاب بسیار عالی و ارزشمند است. واقعا لذت بردم از داستان این کتاب. این کتاب وارد لیست کتابهای مورد علاقهام شد و بنظر من حتما این کتاب رو بخوانید چون واقعا از لحاظ روحی آرامش خاصی رو بهتون انتقال میده. شخصا این داستان به قدری منو تحریک کرد که در دوجا گریه کردم: ۱) وقتی مرجان داشت جر و بحث میکرد۲) وقتی مرجان مجبور بود اورا ترک کند.
حتما این کتاب زیبا را بخوانید
حتما این کتاب زیبا را بخوانید
خیلی کتاب خوبی بود آخرش یکم ناراحت کننده بود ولی به نظرم نویسنده حرفای جالبی در مورد جامعه و انسانها میزد، همچنین استفاده از مقداری طنز در دیالوگها داستانو جذابتر هم میکرد. صداقت نویسنده هم در جاهایی به نظرم خیلی بیشتر این کتابو جذاب میکرد چون در نهایت همه انسانیم و طبیعتا یک سری افکار همیشه از ذهنمون میگذرن. جمله آخر کتابم به نظرم جالب تموم شد.
۱۸۷ صفحه برای روایت: فرد شهرستانی ساکن تهران شده و یک کتاب فروشی را محل زندگی و کار انتخاب کرده. با مطالعه زیاد و مجانی چشم سوم خود را باز کرده و همیشه در توهم زندگی میکند. در رویاها از طرف شخص که مشخص نیست از کجا اآمده و چرا رفته و چرا به مترو پرت شده، شکست عشقی و اقدام به خودکشی میبیند. موفق باشین
گاهی متنش کاملا کتابی نوشته شده یهو تبدیل میشه به عامیانه صحبت کردن و این دوگانگی تا آخر کتاب داره تکرار میشه غلط املایی هم زیاد دارهبرگرفته از بوف کور صادق هدایته با همون دید پوچ به زندگی و تمایل به عشق و لذتهای بی معنی و گذرا... تنها نقطه قوتش استفاده به جا از اصطلاحات طنز و قشنگ بود
داستان زیبا، جالب و کوتاه و روانی بود ارزش یکبار خوندن داره من ازخوندنش لذت بردم ممنونم. هفت روز با یک روح نوشتهی پیام بخش علی داستانی جذاب و تامل برانگیز دربارهی مرگ است. نویسنده در این کتاب روایتگر عشقی عجیب میان یک روح و انسان است و برای مخاطبان خود داستانی جذاب و استثنایی خلق میکند.